سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب گوهر در صدف
پیامک های حجاب

 

غیرت مردان در سخنان امام علی (ع)
در روایات اسلامی آمده است که خدای تعالی دارای صفت غیرت است. انسان‌های غیور را دوست دارد. به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است.

 

غیرت و حمیت صفتی است که در مرتبه بسیار بالا قرار دارد؛ انسان غیور مورد علاقه و محبت پروردگار است زیرا که در برابر فحشاء و بی‌بندوباری زن و فرزند و جامعه بی‌تفاوت نمی‌باشد.

غیرت یکی از صفات و ویژگی‌های طبیعی انسان است. هر کس به صورت غریزی و فطری از آن برخوردار است.

غیرت عبارت است از تنفر طبیعی انسان از مشارکت دیگران در چیزی که محبوب او است. (1) وجود این صفت باعث آن می‌شود که آدمی از آنچه که دوست می‌دارد و یا وظیفه محافظت از آن بدو سپرده شده است، نگاهبانی نماید.


غیرت

قال علی علیه السلام: غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَغْیْرَةُ الرَّجُلِ إیمَانٌ. (2) غیرت زن کفر است، و غیرت مرد ایمان.

شاید در نگاه اول، نتوان دریافت که مراد آن حضرت از بیان این کلمات چه بوده و تصور نمود که چنین کلامی، نشانگر دیدگاه تبعیض آمیز اسلام و پیشوایان دینی نسبت به زنان می‌باشد، اما با کمی دقت، چنین تصوری از بین خواهد رفت.

با بررسی سخن عرب زبانان، به این نکته پی خواهیم برد که آنان واژه «غیرت» را در مواردی به کار می‌گیرند که حساسیت و عکس العمل شدیدی نسبت به موضوعی پدید آید. ضمناً باید توجه کرد که ایمان و کفر به دو مرحله اعتقادی و عملی تقسیم می‌شود، ممکن است فردی به لحاظ اعتقادی، مطلبی را پذیرفته باشد اما به جهت عملی به لوازم آن پایبند نباشد لذا در اینجا دچار کفر عملی خواهد شد که این کفر به معنی کفر اعتقادی نیست اما انسان مومن و مسلمان ملزم است که میان اعتقاد و عمل، ملازمه ایجاد کند. منظور از «کفر» در روایاتی مانند این حدیث «غیرت زن کفر است» کفر عملی می‌باشد.

در روایات اسلامی آمده است که خدای تعالی دارای صفت غیرت است. انسان‌های غیور را دوست دارد. به دلیل وجود همین صفت بود که کارهای زشت را حرام نموده است. «قال الصادق (علیه السلام): ان الله غیور یحب کل غیور و من غیرته حرم الفواحش ظاهر‌ها و باطن‌ها». (3)

قال علی علیه السلام: «وَإِیَّاکَ وَالتَّغایُرَفِی غَیْرِ مَوْضِعِ غَیْرَةٍ، فَإِنَّ ذلِکَ یَدْعُوالصَّحِیحَةَ إِلَى السَّقَمِ، وَالْبَرِیئَةَ إِلَى الرِّیَبِ» (4) بر حذر باش از اینکه در غیر جائیکه باید غیرت به‏خرج داد اظهار غیرت کنى، (که نشانه سوء ظن تو نسبت‏به او باشد) زیرا اظهار بى اعتمادى و سوء ظن، زنان را به ناپاکى، و بی‌گناهان را به آلودگى‏ سوق مى‏دهد.

غیرت صفتی است که مرد‌ها لازم است تحصیل کنند تا نسل‌ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند. احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند. امام علی (علیه السلام) نه غیرت صحیح بانوان را مورد انتقاد قرار داده و نه بر غیرت نادرست مردان، مهر تأیید می‌نهد

امام علی (علیه السلام) در این سخنان، به نکته روان‌شناسی مهمی اشاره کرده و حساسیت‌های بی‌مورد برخی مردان را که به بهانه غیرت ورزی، همسران خود را از هرگونه فعالیت اجتماعی باز می‌دارند، مورد انتقاد قرار داده است.

وقال علی علیه السلام: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ، عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ» (5) اندازه هر کس به اندازه همت او است. و صداقت هر کس به اندازه‏ شخصیت او است. و شجاعت هر کس به اندازه زهد و بى‏اعتنائى او (بارزشهاى‏مادى) است. و عفت هر کس به اندازه غیرت او است.

غیرت دینی خود نعمت ارزشمندی است که نصیب همه کس نشود، بسیاری از اشخاص هستند که اگر به ناموس و مقدسات مذهبشان هتاکی شود کوچک‌ترین عکس العملی از خود نشان نمی‌دهند و مانند مردگان بی‌حرکت و بدون احساس از کنار آن می‌گذرند.

انواع غیرت

غیرت بر دو قسم است:

1-غیرت در مورد دین و دینداری؛ 2- غیرت نسبت به ناموس.

غیرت درباره دینداری این است که انسان در برابر اهانت به دین و یا عمل نشدن به دستورهای دین دلسوزی کند. نسبت به آن بی‌اعتنا نباشد. برای حفظ ارزش‌های اسلامی و رشد و گسترش آن در جامعه بشری کوشش نماید. امر به معروف و نهی از منکر را که از وظایف مهم اسلامی است، ‌ ترک نکند. در تاریخ گذشته خاصه در زندگانی شیعیان و دوستداران مکتب اهل بیت علیهم السلام غیرت دینی را به خوبی می‌توان مشاهده کرد که اکثراً به جرم غیرت نسبت به معتقدات و مقدسات خود در حبس‌ها و شکنجه‌ها به سر می‌بردند و یاسر به دار می‌شدند.

غیرت در مورد ناموس به این است که بر محافظت زن و دختر و خواهران خود بکوشد؛ از بیرون رفتن بی‌جهت آنان جلوگیری کند؛ از مناظر شهوت آلود منع کند؛ از پوشیدن لباس نازک و تن نما آنان را بر حذر دارد؛ آنان را از گفتگو با نامحرمان منع کند. همواره سفارش به تقوا و حفظ حجاب نماید، تا آبروی خانوادگی و اجتماعی ‌آنان محفوظ بماند.

کلام آخر:

غیرت صفتی است که مرد‌ها لازم است تحصیل کنند تا نسل‌ها حفظ شود. اما زنان بالفطره به حفظ نسل علاقه دارند. احتیاج به پاسبانی به نام غیرت ندارند. امام علی (علیه السلام) نه غیرت صحیح بانوان را مورد انتقاد قرار داده و نه بر غیرت نادرست مردان، مهر تأیید می‌نهد.

پی نوشت‌ها:

1-مجمع البحرین، ج3، ص346.

2-نهج البلاغه، حکمت 124

3- میزان الحکمه ح15263.

4-نهج البلاغه، نامه 31

5-ه‌مان، حکمت47

منبع : زنان پرس


| یکشنبه 92/1/4 | | 6:32 عصر | | |

 

توصیه یک عالم به زنان بدحجاب.


 

تبیان زنجان

به دختران و زنان می گویم شما که نمی خواهید یک درصد هم زنان دیگر ، دل شوهرانتان را ببرند، خودتان نیز آرایش کرده و بدحجاب در جامعه حاضر نشوید.

رییس ستاد اقامه نماز کشور، به بانوان بدحجاب توصیه کرد: همان طور که دوست ندارید زنان دیگر ولو یک درصد هم دل شوهرانتان را بربایند، شما هم با حجاب مناسب خود، مانع از دلربایی از شوهران زنان دیگر شوید.

حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتیاظهار داشت: بنده وقتی به دانشگاه ها و جاهای دیگر برای سخنرانی می روم به دختران و زنان می گویم شما که نمی خواهید یک درصد هم زنان دیگر ، دل شوهرانتان را ببرند، خودتان نیز آرایش کرده و بدحجاب در جامعه حاضر نشوید.

وی همچنین با اشاره به آیات قرآن به تبیین و بررسی مشکلات فراروی ازدواج جوانان پرداخت و گفت: برخی این طور فکر می کنند که مشکلات مالی ، دلیل اصلی تاخیر در ازدواج است و حال آن که بخشی از مشکل این مساله است و همه اش این نیست.

این مفسر قرآن در ادامه به داستان ازدواج حضرت موسی(ع) با دختر حضرت شعیب (ع) اشاره کرد و افزود: این داستان که در قرآن نیز به آن اشاره شده دارای نکات بسیار مهمی است که از آن جمله گیرندادن به داماد در بحث خواستگاری است.

وی یادآور شد: بی شک بسیاری از مشکلات ازدواج جوانان با تمسک به آیات نورانی قرآن کریم و معارف غنی اهل بیت (ع) و نیز ارائه سبک زندگی اسلامی قابل حل شدن است.

حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جایگاه والای خانواده و ازدواج در اسلام ابراز داشت: بر اساس آیات قرآن مجید، رابطه پیامبر اکرم‌(ص) با مردم رحمت و رابطه مردم با پیامبر اکرم‌(ص) مودت است و در همین قرآن آمده که رابطه زن و شوهر با یکدیگر باید بر اساس مودت و رحمت باشد.

وی همچنین با اشاره به این که یکی از دلایل دور شدن از حلال خدا ، انجام محرمات است، خاطرنشان کرد: این که گاهی ازدواج های جوان ها به تاخیر می افتد یکی از دلایلش به خاطر طرح دوستی و رفاقت ریختن جوان ها با دختران نامحرم است و حال آن که اگر بر اساس نگاه اسلامی رفتار کنند ، بسیاری از تنگناها و مشکلات حل می شود.

  منبع:نورپورتال

 


| شنبه 91/10/16 | | 10:32 عصر | | هاجر عسگری |

چادر در منابع دینی


           
 
جلباب قرآنی و چادرهای امروزی
   
برخی مدعی هستند که " چادر، حجاب دینی و مذهبی نیست " . در این مقاله قصد داریم بدون جانب داری ، به این بحث پرداخته و پاسخی شایسته ارائه دهیم : دقت و پژوهش در آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب، صحت ادعای مذکور را مورد تردید جدی قرار می‎دهد.
   
خداوند در این آیه خطاب به پیامبرش فرموده است:
   
یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً؛
ای پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را با چادر خود فرو پوشند، که این کار برای این که آنها به عفت و حریت شناخته شوند تا از تعرض و جسارت هوس‎رانان آزار نکشند؛ بر آنان بسیار بهتر است و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است.
   
«جلابیب» جمع «جلباب» است و جلباب در کتاب‌های لغت معتبر، مثل لسان العرب، صحاح اللغة و معجم الوسیط، به «ملحفه» معنا شده است و ملحفه پوششی گسترده است که زن خود را در آن می‎پیچد.[1]
   
قبل از بررسی معنا و مفهوم جلباب، باید دید چادر رایج در بین زنان مسلمان و ایرانی چه نوع پوششی است و عناصر و مؤلفه‎های اصلی تشکیل‎دهنده‌ی آن چیست؟ با اندک تأملی می‎توان گفت چادر دارای دو مؤلفه‌ی اصلی ذیل است:
   
1. اندازه‌ی چادر: پوشش وسیع، که از بالای سر تا پایین پای زن را می‎پوشاند.
   
2. کارکرد چادر: پوششی جلوباز که از بالای سر، روی لباس‎های دیگر پوشیده می‎شود و به نحو خاصی کنترل و جمع و جور می‎گردد.
   
حال باید بررسی نمود آیا جلباب قرآنی که در بعضی تفاسیر از آن به ملحفه تعبیر شده است،[2] دو عنصر ذکر شده برای چادرهای رایج فعلی را دارد یا نه؟ اگر دو عنصر یاد شده را بتوان برای جلباب اثبات نمود، می‎توان ادعا
کرد که جلباب قرآنی همانند چادرهای رایج فعلی بوده است و گرنه نمی‎توان چنین ادعایی کرد؛ از این رو، به بررسی دو مؤلفه‎ی اندازه و کارکرد جلباب می‌پردازیم:
   
الف) اندازه‌ی جلباب:
   
تقریباً همه‌ی کتاب‌های لغت در این که جلباب پوششی وسیع است اتفاق نظر دارند، ولی دیدگاه‎های کتاب‌های لغت و تفسیر درباره‌ی اندازه‌ی دقیق جلباب متفاوت است.
   
از مجموع کلمات مفسرین در مورد اندازه‌ی جلباب، سه دیدگاه قابل اشاره است:
   
دیدگاه اول: جلباب پوششی فراگیر بوده که از بالای سر تا پایین پا را می‎پوشانده است. این دیدگاه از کتاب‎های لغوی و تفسیری فراوان استفاده می‎گردد.[3]
   
دیدگاه دوم: جلباب پوششی بزرگ‌تر از خمار (مقنعه) بوده که کم‌تر از مقدار ردا، یعنی تقریباً تا زانوها را می‎پوشانده است. این دیدگاه از بعضی از کتاب‎های لغت، مثل مصباح المنیر فیومی استفاده می‎شود.[4]
   
دیدگاه سوم: جلباب همان خمار (مقنعه) است؛ پوششی که فقط سر و سینه‎ها را می‎پوشانده است. این دیدگاه از مفردات راغب اصفهانی به دست می‎آید.[5]
   
ما معتقدیم شواهد مختلفی وجود دارد که صحت دیدگاه اول و مخدوش بودن دیدگاه دوم و سوم را ثابت می‎کند که بعضی از آنها عبارت‌اند از:
   
شاهد اول: درباره‌ی پوشش حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد برای دفاع از فدک این گونه نقل شده است:
لاثت خمارها علی رأسها و اشتملت بجلبابها.[6]
   
یعنی فاطمه‌ی زهرا(س) خمار و مقنعه‌ی خویش را بر سر و جلباب، یعنی پوششی که شامل و در بر گیرنده‌ی تمام آن وجود مبارک بود بر تن کردند.
   
از نحوه‌ی پوشش حضرت در قضیه‌ی مذکور دو نکته استفاده می‎شود:
   
1) پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قرآنی مستقل از یکدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است؛ بر این اساس، نظر طرف‌داران دیدگاه سوم، مثل راغب اصفهانی در مفردات که جلباب را به خمار معنی کرده است، مخدوش می‎گردد.
   
2) از عبارت «و اشتملت بجلبابها»، به روشنی استفاده می‎شود که جلباب، پوششی سرتاسری بوده که تمام آن وجود مبارک، از سر تا قدم‌ها را فرا می‎گرفته است؛ بنابراین، نظر طرف‌داران دیدگاه دوم؛ که قایل بودند جلباب
تقریباً تا زانوها را می‎پوشانده است، مخدوش می‎گردد.
   
شاهد دوم: از کتاب‌های لغوی، مثل مصباح المنیر فیومی که گفته‎اند:
   
«الجلباب ثوب اوسع من الخمار؛ جلباب پوششی گسترده‌تر‎ از خمار است»، تباین و مستقل بودن «خمار» و «جلباب» به خوبی استفاده می‎شود.
   
شاهد سوم: احادیثی هم‎چون حدیث نبوی(ص) «و لغیر ذی محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار»[7] که از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده است نیز، شاهد بطلان دیدگاه سوم است.
   
شاهد چهارم: زمخشری در تفسیر کشاف و آلوسی در تفسیر روح المعانی از ابن عباس، صحابی پیامبر اکرم(ص) و شاگرد امام علی(ع) نقل کرده‎اند که جلباب پوششی بوده که از بالا تا پایین بدن را می‎پوشانده است؛[8] که با این شاهد بطلان دیدگاه دوم اثبات می‎شود.
   
حاصل این که اندازه‎ی جلباب قرآنی به مقداری بوده است که همانند چادرهای زمان حاضر از بالای سر تا پایین پا را می‎پوشانده است.
   
ب) کارکرد جلباب:
   
برای فهمیدن کارکرد جلباب و کیفیت پوششی آن، لازم است معنای «ادناء» در آیه‎ی «یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ» معلوم شود.
   
آلوسی از ابن عباس و قتاده و زمخشری در تفسیر کشاف از ابن سیرین نقل کرده‎اند که مراد از «یدنین» قرار دادن جلباب در بالای ابرو و گردن و جمع و جور کردن و قرار دادن گوشه‎های جمع شده‌ی آن در بالای بینی است،[9] که معمولاً بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مواجهه با نامحرم این کار را انجام می‎دهند.
   
از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم می‌شود که جلباب همانند چادرهای فعلی، پوششی جلوباز بوده است که واژه‌ی «یدنین» در آیه‌ی شریفه نیز مؤید این مدعاست؛ بنابراین، از نظر کارکرد و کیفیت پوشش
نیز جلباب قرآنی، شبیه چادرهای امروزی بوده است.
   
به رغم این که بحث بر سر الفاظ و نام‎گذاری نیست و مهم این است که حقیقت و مصداقی از پوشش، شبیه چادرهای فعلی، در صدر اسلام موجود بوده است، ولی با این همه، خوش‌بختانه در کتاب‎های واژه‎های قرآنی و کتاب‌هایی که درباره‌ی جلباب بحث نموده‌اند، جلباب به چادر معنا شده است و این مؤید بسیار خوبی است بر این که آنها نیز به دلیل اشتراک مؤلفه ‎ها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنی معنای چادر را فهمیده‎اند. [10]
   
حاصل این که، با توجه به مشابهت بسیار نزدیک جلباب قرآنی با چادر، از نظر اندازه و کارکرد ، می‌توان ادعا کرد که چادر ارتباط وثیقی با دین اسلام و قرآن دارد؛ و بدین ترتیب ادعای اول که چادر ارتباطی با دین و مذهب ندارد
ابطال می‌گردد.
   
پی‌نوشت‌ها:
   
[1 ] الملحفة: بالکسر، هی الملائة التی تلتحف بها المرأة (واللحاف) کل ثوب یتغطی به: فیومی، المصباح المنیر، ریشه‌ی لحف.
   
[2] به عنوان مثال ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 361؛ میرزا محمد مشهدی، کنزالدقائق، ج 8، ص 226 و فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج 4، ص 203، ذیل آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب، (آیه‌ی جلابیب).
   
[3] به عنوان نمونه، ر.ک: شیخ طوسی، تفسیر تبیان؛ بیضاوی، تفسیر انوار التنزیل و اسرار التأویل و علامه طباطبایی، تفسیر المیزان؛ شیخ محمد جواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ذیل آیه‌ی جلابیب؛ هم‎چنین از ابن عباس، مفسر بزرگ قرآن کریم این دیدگاه استفاده می‎شود که در ضمن بررسی اقوال سه گانه خواهد آمد.
   
در کتاب الجدول فی اعراب القرآن و صرفه و بیانه، ذیل آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب (آیه‌ی جلابیب) آمده است: «جلابیب جمع جلباب اسم جامد للملاءة التی تشتمل بها المرأة قال المبرَّد: الجلباب ما یستر الکل مثل اللحفة»؛ هم‌چنین این دیدگاه از کلام ابن عربی در کتاب احکام القرآن در ذیل آیه‌ی جلباب نیز استفاده می‌شود.
   
علاوه بر کتب تفاسیر، از بعضی کتاب‌هایی که به طور مفصل درباره‌ی احکام زنان بحث کرده‌اند دیدگاه اوّل
صریحاً استفاده می‌شود؛ مثلاً در کتاب المفصل فی احکام المرأة والبیت المسلم فی الشریعة الاسلامیة، ج 3، ص 3222 آمده است: انّه الملاءة التی تشتمل بها المرأة فتلبسها فوق ثیابها و تعظی بها جمیع بدنها من رأسها الی قدمها و الجلباب بهذا التعریف شبیه العَباءة»
   
[4] . الجلباب: ثوب اوسع من الخمار دون الرداء: فیومی، المصباح المنیر، ریشه‌ی جلب. [5] . الجلابیب: القمص و الخمر الواحد الجلباب: راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، ریشه‌ی جلب.
   
[6] . طبرسی، الاحتجاج، ج 1، ص 98.
[7] . طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص155.
[8] . عن ابن عباس: الرداء الذی یستر من فوق الی اسفل: زمخشری، تفسیر کشاف، و آلوسی، تفسیر روح المعانی، ذیل آیه‌ی جلباب (آیه‎ی 59 سوره‌ی احزاب.)
[9] . عن ابن سیرین سألت عبیدة السلمانی عن ذلک (یدنین) فقال ان تضع رداءها فوق الحاجب ثم تدیره حتی تضعه علی انفها. شبیه تعبیر مذکور عبارت‎های مختلفی در تفسیر آلوسی، ذیل آیه‎ی‌جلباب نقل شده است که نحوه‎ی کارکرد جلباب را بیان می‎کند؛ مثلاً از ابن عباس و قتاده این‎گونه نقل شده است. «تلوی الجلباب فوق الجبینین و تشده ثم تعطفه علی الانف و ان ظهرت عینها لکن تستر الصدر و معظم الوجه».
[10] . ر.ک: لسان التنزیل، تألیف قرن 4 و 5، ه‍. ص 103، به اهتمام مهدی محقق؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 8، ص 191، ذیل آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب؛میرزا ابوالحسنé êشعرانی، نثر طوبی، واژه‌ی جلباب؛ عبدالرحیم صفی‌پور،منتهی الارب فی لغة العرب، ج 1، ص 186، واژه‌ی جلب؛ ر. پ. آ: دزی، فرهنگالبسه‌ی مسلمانان، ص 117 و فیاض زنجانی، «رساله‌ی حجابیه»، مجله‌ی کیهان اندیشه، شماره‌ی 60، خرداد و تیرماه، سال 1374، ص 112. و نسخه‎ی‌کهنتفسیر مفردات قرآن، ص190، قسمت مفردات، سوره‎ی احزاب.
[11] . ر. ک: سید مسعود معصومی، احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعیآنان (مطابق با نظرات آیات و مراجع تقلید) ص 65. و استفتائات آخر کتاب.
 
 
   
منبع: راسخون


| دوشنبه 91/9/27 | | 11:44 عصر | | هاجر عسگری |
درباره وب


دانشجوی کارشناسی ارشدمشاوره
کلام شهیدان

سایر امکانات



بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 80504