حجاب گوهر در صدف | ||
ارزش و احترام زن
مرد به طور قطع از نظر جسمانی بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است.
زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد.
ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است.
حریم نگه داشتن زن، میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است.
اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند.
اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و نحیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش نگذارد، برای مرد احترامش افزوده می شود.
ایرادها واشکال ها
حجاب و منطق
اولین ایرادی که بر پوشیدگی زن می گیرد این است که دلیل معقولی ندارد.
چیزی که منطقی نیست نباید از آن دفاع کرد. می گویند منشاء حجاب، یا غارتگری و ناامنی بوده است که امروز وجود ندارد و یا فکر رهبانیت و ترک لذت بوده است که فکر باطل و نادرستی است و یا خودخواهی و سلطه جویی مرد بوده که رذیله ای است ناهنجار و باید با آن مبارزه کرد و یا اعتقاد به پلیدی زن در ایام حیض بوده است که این هم خرافه ای بیش نیست.
پاسخ: در پاسخ به این ایراد باید گفت: حجاب، البته به مفهوم اسلامی آن، از جنبه های مختلف: روانی، خانوادگی، اجتماعی و حتی از جنبه بالا رفتن ارزش زن، منطق معقول دارد.
حجاب و اصل آزادی
ایراد دیگری که بر حجاب گرفته اند این است که موجب سلب حق آزادی که یک حق طبیعی بشری است می گردد و نوعی توهین به حیثیت انسانی زن به شمار می رود.
می گویند احترام به حیثیت و شرف انسانی یکی از مواد اعلامیه حقوق بشراست.
هر انسانی شریف و آزاد است. مرد باشد یا زن، سفید باشد یا سیاه.
تابه هر کشور یا مذهبی باشد. مجبور ساختن زن به این که حجاب داشته باشد، بی اعتنایی به حق آزادی او و اهانت به حیثیت انسانی اوست و به عبارت دیگر ظلم فاحش است به زن.
عزت و کرامت انسانی و حق آزادی زن و همچنین مطابق عقل و شرع، هیچ کس بدون موجب نباید اسیر و زندانی گردد و ظلم به هیچ شکل و به هیچ صورت و به هیچ بهانه نباید واقع شود، ایجاب می کند که این امر
از میان برود.
پاسخ: یک بار دیگر لازم است تذکر دهیم که فرق است بین زن در خانه و بین موظف دانستن او به این که وقتی می خواهد با مرد بیگانه مواجه شود پوشیده باشد.
در اسلام محبوس ساختن و اسیر کردن زن وجود ندارد.
حجاب در اسلام وظیفه ای است بر عهده زن نهاده شده که در معاشرت و برخورد با مرد باید کیفیت خاصی را در لباس پوشیدن مراعات کند این وظیفه نه از ناحیه مرد بر او تحمیل شده است و نه چیزی است که با حیثیت و کرامت او منافات داشته باشد و یا تجاوز به حقوق طبیعی او نیست که خداوند برایش خلق کرده باشد.
اگر رعایت پاره ای مصالح اجتماعی، زن یا مرد را مقید سازد که در معاشرت روش خاصی را اتخاذ کنند و طوری راه بروند که آرامش دیگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقی را از بین نبرند، چنین مطلبی را زندانی کردن یا «بردگی» نمی توان نامید و آن را منافی حیثیت انسانی و اصل«آزادی» فرد نمی توان دانست.
در کشورهای متمدن جهان در حال حاضر چنین محدودیت هایی برای مرد وجود دارد.
اگر مردی برهنه یا در لباس خواب از خانه خارج شود و یا حتی با پیژامه بیرون آید، پلیس ممانعت کرده به عنوان اینکه این عمل برخلاف حیثیت اجتماع است او را جلب می کند. هنگامی که مصالح اخلاقی و اجتماعی، افراد
اجتماع را ملزم کند که در معاشرت اسلوب خاصی را رعایت کنند مثلاً با لباس کامل بیرون بیایند، چنین چیزی نه بردگی نام دارد و نه زندان و نه ضد آزادی و حیثیت انسانی و نه ظلم و ضد حکم عقل به شمار می رود.
برعکس، پوشیده بودن زن، در همان حدودی که اسلام تعیین کرده است، موجب کرامت و احترام بیشتر اوست ؛ زیرا او را از تعرض افراد جلف و فاقد اخلاق مصون می دارد.
شرافت زن اقتضاء می کند که هنگامی که از خانه بیرون می رود متین و سنگین و با وقار باشد، در طرز رفتار و لباس پوشیدنش هیچ گونه عمدی که باعث تحریک و تهییج شود به کار نبرد، عملاً مرد را به سوی خود دعوت نکند، زباندار لباس نپوشد، زباندار راه نرود، زباندار و معنی دار به سخن خود آهنگ ندهد؛چه آن که گاهی اوقات ژست ها سخن می گویند.
راه رفتن انسان
سخن می گوید، طرز حرف زدنش یک حرف دیگری می زند. اول از تیپ خودم که یک روحانی هستم مقال می زنم: اگر یک روحانی برای خودش قیافه و هیکلی برخلاف آن چه عادت و معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ریش را دراز کند، عصا و ردایی با هیمنه و شکوه خاص به دست و دوش بگیرد، این ژست و قیافه خودش حرف
می زند.
می گوید برای من احترام قائل شوید، راه برایم باز کنید، مؤدب بایستید، دست مرا ببوسید.
همچنین است حالت یک افسر با نشانه های عالی افسری که گردن می افرازد، قدم ها را محکم به زمین می کوبد، باد به غبغب می اندازد، صدای خود را موقع حرف زدن کلفت می کند.
او هم زباندار عمل می کند، به زبان بی زبانی می گوید: از من بترسید، رعب من را در دل های خود جا دهید.
همین طور ممکن است زن یک طرز لباس بپوشد یا راه برود که اطوار و افعالش حرف بزند، فریاد بزند که به دنبال من بیا! سر به سر من بگذار!
متلک بگو! در مقابل من زانو بزن! اظهار عشق و پرستش کن! آیا حیثیت زن ایجاب می کند که این چنین باشد؟ آیا اگر ساده و آرام بیاید و برود، حواس پرت کن نباشد، نگاه های شهوت آلود مردان را به سوی خود جلب نکند، برخلاف حیثیت زن یا برخلاف حیثیت مرد یا برخلاف مصالح اجتماع یا برخلاف اصل آزادی فرد است؟ آری، اگر کسی بگوید زن را باید در خانه حبس و در را به رویش قفل کرد و به هیچ وجه اجازه بیرون رفتن از خانه به او نداد، البته این با آزادی طبیعی و حیثیت انسانی و حقوق خدادادی زن منافات دارد.
چنین چیزی در حجاب های غیر اسلامی بوده است ولی در اسلام نبوده و نیست.
شما اگر از فقها بپرسیدآیا بیرون رفتن زن از خانه حرام است؟ جواب می دهند نه.
اگر بپرسید آیا خرید کردن زن ولو اینکه فروشنده مرد باشد حرام است؟ پاسخ می دهند حرام نیست.
آیا شرکت کردن زن در مجالس و اجتماعات ممنوع است! باز هم جواب منفی است چنانکه در مسجد و مجالس مذهبی و پای منبرها شرکت می کنند و کسی نگفته است که صرف شرکت زن در جاهایی که مرد هم وجود دارد حرام است.
آیا تحصیل زن، فن و هنر آموختن زن و بالاخره تکمیل استعدادهایی که خداوند در وجود او نهاده است حرام است؟ باز جواب منفی است. فقط دو مسئله وجود دارد، یکی این که باید پوشیده باشد و بیرون رفتن به صورت خودنمایی و تحریک آمیز نباشد و دیگر این که مصلحت خانوادگی ایجاب می کند که خارج شدن زن از خانه توام با جلب رضایت شوهر و مصلحت اندیشی او باشد.
فرض کنیم زن می خواهد به خانه خواهر خود برود و فی المثل خواهرش فرد مفسد و فتنه انگیزی است که زن را علیه مصالح خانوادگی تحریک می کند. تجربه هم نشان می دهد که اینگونه قضایا کم نیست.
رکورد فعالیت ها
سومین ایرادی که از حجاب می گیرند این است که سبب رکود و تعطیل فعالیت هایی است که خلقت در استعدادهای زن قرار داده است.
زن نیز مانند مرد دارای ذوق، فکر، فهم، هوش و استعداد کار است.
این استعدادها را خدا به او داده است و بیهوده نیست و باید به ثمر برسد.
اساساً هر استعداد طبیعی دلیل یک حق طبیعی است. وقتی در آفرینش به یک موجود استعداد و لیاقت کاری
داده شد، این بود منزله سند و مدرک است که وی حق دارد استعداد خود را به فعلیت برساند، منع کردن آن ظلم است.
چرا می گوییم همه افراد بشر اعم از زن و مرد حق دارند درس بخوانند و این حق را برای حیوانات قائل نیستیم؟
برای این که استعداد تغذیه، تولید مثل وجود دارد و محروم ساختن او از این کارها برخلاف عدالت است.
باز داشتن زن از کوشش هایی که آفرینش به او امکان داده است نه تنها ستم به زن است، خیانت به اجتماع نیز می باشد.
هر چیزی که سبب شود قوای طبیعی و خدادای انسان معطل و بی اثر بماند به زیان اجتماع است.
عامل انسانی بزرگترین سرمایه اجتماع است. زن نیز انسان است و اجتماع باید از کار و فعالیت این عامل و نیروی تولید او بهره مند گردد.
فلج کردن این عامل و تضییع نیروی نیمی از افراد اجتماع، هم برخلاف حق طبیعی و فردی زن است و هم برخلاف حق اجتماع که سبب می شود زن همیشه به صورت سربار مرد زندگی کند.
پاسخ: جواب این اشکال آن است که حجاب اسلامی که حدود آن مشخص است، موجب هدر رفتن نیروی زن و ضایع ساختن استعدادهای فطری او نیست، ایراد مذکور برآن شکلی از حجاب که در میان هندی ها یا ایرانیان قدیم یا یهودیان متداول بوده است، وارد است.
ولی حجاب اسلام نمیگوید که باید زن را در خانه محبوس کرد و جلوی بروز استعدادهای او را گرفت.
مبنای حجاب در اسلام چنانکه گفتیم این است که التذاذات جنسی باید به محیط خانوادگی و به همسر
مشروع اختصاص یابد و محیط اجتماع، خالص برای کار و فعالیت باشد.
به همین جهت به زن اجازه نمی دهد که وقتی از خانه بیرون می رود موجبات تحریکات مردان را فراهم کند و به مرد هم اجازه نمی دهد که چشم چرانی کند.
چنین حجابی نه تنها نیروی کار زن را فلج نمی کند، موجب تقویت نیروی کار اجتماع نیز می باشد.
اگر مرد تمتعات جنسی را منحصر به همسر قانونی خود کند و تصمیم بگیرد همین که از کنار همسر خود بیرون آمد و پا به درون اجتماع گذاشت دیگر درباره این مسائل نیندیشد، قطعاً در این صورت بهتر می تواند فعال باشد تا این که همه فکرش متوجه این زن و آن دختر و این قد و بالا و این طنازی و آن عشوه گری باشد و دائماً نقشه طرح کند که چگونه با فلان خانم آشنا شود.
آیا اگر زن ساده و سنگین به دنبال کار خود برود برای اجتماع بهتر است یا آن که برای یک بیرون رفتن چند ساعت پای آیینه و میز توالت وقت خود را تلف کند و زمانی هم که بیرون رفت تمام سعی اش این باشد
که افکار مردان را متوجه خود سازد و جوانان را که باید مظهر اراده و فعالیت و تصمیم اجتماع باشند به موجوداتی هوس باز و چشم چران و بی اراده تبدیل کند؟
عجبا! به بهانه این که حجاب، نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بی حجابی و بی بند و باری نیروی تمام افراد زن و مرد را فلج کرده اند.
کار زن پرداختن به خودآرایی و صرف وقت در پای میز توالت برای بیرون رفتن و کار مرد چشم چرانی و شکارچیگری شده است.
در اوضاع و احوال تجدد مآبی بی منطقی حاضر، جز در دهات و در میان افراد سخت متدین که اصول اسلامی را رعایت می کنند. زنی پیدا نمی کنید که نیروی او واقعاً صرف فعالیت های مفید اجتماعی یا فرهنگی یا اقتصادی بشود.
آری یک نوع فعالیت اقتصادی رایج شده است که باید آن را ثمره بی حجابی دانست و آن این است که بنکدار به جای این که بکوشد جنس بهتر و مرغوب تر برای مشتریان خود تهیه کند، یک مانکن را به عنوان فروشنده می آورد، نیروی زنانگی و سرمایه عصمت و عفاف او را استخدام می کند و وسیله پول در آوردن و خالی کردن جیب ها قرار می دهد.
یک فروشنده باید کالا را همانطوری که هست به مشتری ارائه دهد ولی یک دختر خوشگل فروشنده با ادا و اطوار و ژست های زنانه و در معرض قرار دادن جاذبه جنسی خود مشتری را جلب می کند.
بسیاری از افراد که اصلا مشتری نیستند برای این که چند دقیقه با او حرف بزنند یک چیزی هم می خرند. آیا این فعالیت اجتماعی است؟ آیا این تجارت است یا کلاهبرداری و رذالت؟
افزایش التهاب ها
یک ایراد دیگر که بر حجاب گرفته اند این است که ایجاد حریم میان زن و مرد بر اشتیاق ها و التهاب ها می افزاید و طبق اصل«الانسان حریص علی ما منع منه»، حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی را در مرد و زن بیشتر می کند.
به علاوه سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلال های روانی و روحی می گردد.
در روانشناسی جدید و مخصوصاً در مکتب روانکاوی فروید روی محرومیت ها و ناکامی ها بسیار تکیه شده است.
فروید می گوید: ناکامی ها معلول قیود اجتماعی است و پیشنهاد می کند که تا ممکن است باید غریزه را آزاد گذاشت تا ناکامی و عوارض ناشی از آن پیش نیاید.
پاسخ: پاسخ این ایراد این است که درست است ناکامی، بخصوص ناکامی جنسی، عوارض وخیم و ناگواری دارد و مبارزه با اقتضاء غرائز در حدودی که مورد نیاز طبیعت است غلط است ولی بر داشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمی کند بلکه برآن می افزاید.
در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر، برداشتن قیود؛ عشق به مفهوم واقعی را می می میراند ولی طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند.
در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد، هوس به میل و تنوع افزایش می یابد. میان آن چه عشق نامیده می شود و به قول ابن سینا «عشق عفیف» و آن چه به صورت هوس، حرص، آز و حس تملک در می آید با این که هر دو روحی و پایان ناپذیر است، تفاوت بسیار است.
عشق، عمیق و متمرکز کننده
نیروها و یگانه پرست است و اما هوس، سطحی و پخش کننده نیرو و تمایل به تنوع و هرزه صفت است.
حاجت های طبیعی بر دو قسم است: یک نوع حاجت های محدود و سطحی است.
مثل خوردن، خوابیدن. در این نوع از حاجت ها همین که ظرفیت غریزه اشباع و حاجت جسمانی مرتفع گردد، رغبت انسان هم از بین می رود و حتی ممکن است به تنفر و انزجار مبدل گردد.
ولی یک نوع دیگر از نیازهای طبیعی، عمیق و دریا صفت و هیجان پذیر است مانند پول پرستی و جاه طلبی، ظرفیت بشر از نظر جاه طلبی پایان ناپذیر است. هر مردی هر مقام اجتماعی و هر پست عالی را که به دست آورد باز هم طالب مقام بالاتر است و اساساً هرجا که پای حس تملک به میان بیاید از پایان پذیری خبری نیست.
غریزه جنسی دو جنبه دارد : جنبه جسمانی و جنبه روحی. جنبه جسمی محدود است.
از این نظر یک زن یا دو زن برای اشباع مرد کافی است ولی از نظر تنوع طلبی و عطش روحی که در این ناحیه ممکن است به وجود آید، شکل دیگری دارد.
همان طور که گفتیم، عشق، عمیق و متمرکز کننده نیروها و تقویت کننده نیروی تخیل و یگانه پرست است ؛ و اما هوس، سطحی و پخش کننده نیروها و تمایل به تنوع و تفنن و هرزه صفت است.
این نوع از عطش که هوس نامیده می شود ارضاء شدنی نیست.
اگر مردی در این مجرا بیفتد، فرضاً حرمسرائی نظیر حرمسرای هارون الرشید و خسروپرویز داشته باشد پر از زیبارویان که سالی یکبار به هر یک نوبت نرسد، باز اگر بشنود که در اقصی نقاط جهان یک زیبا روی دیگر هست، طالب آن خواهد شد.
نمی گوید بس است دیگر سیر شده ام. اشتباه فروید و امثال او در این است که پنداشته اند تنها راه آرام کردن محدودیت ها و ممنوعیت ها و عواقب سوء آنها شده اند و مدعی هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و منحرف و سرکش و ناآرام می سازد.
طرحشان این است که برای ایجاد آرامش این غریزه، باید به آن آزادی مطلق داد آن هم بدین معنی که به
زن اجازه هر جلوه گری و به مرد اجازه هر تماسی داده شود.
این ها چون یک طرف قضیه را خوانده اند توجه نکرده اند همان طور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده می کند، رها کردن وتسلیم شدن و در معرض تحریکات و تهییجات درآوردن، آن را دیوانه می سازد چون این امکان وجود ندارد که هر خواسته ای برای هر فردی برآورده شود.
بلکه امکان ندارد همه خواسته های بی پایان یک فرد برآورده شود. غریزه بدتر سرکوب می شود و عقده
روحی به وجود می آید.
به عقیده ما برای آرامش غریزه در حد حاجت طبیعی و جلوگیری از تهییج و تحریک آن، این که اجتماع به وسائل مختلف سمعی و بصری و لمسی موجبات هیجان غریزه را فراهم کند و آن گاه بخواهد با ارضاء غریزه دیوانه شده را آرام کند میسر نخواهد بود.
هرگز بدین وسیله نمی توان آرامش و رضایت ایجاد کرد، بلکه بر اضطراب و تلاطم و نارضائی غریزه با هزاران
عوارض روانی و جنایات ناشی از آن، افزوده می شود. تحریک و تهییج بی حساب غریزه جنسی عوارض وخیم دیگری نیز نظیر بلوغ های زودرس و پیری و فرسودگی دارد.
منبع:راسخون
| دوشنبه 91/9/27 | | 11:52 عصر | | هاجر عسگری |
حجاب از دیدگاه شهید استاد مطهری(ره)
لزوم پوشیدگی زن در برابر مردم بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است.
در قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است. پوشیده بودن زن از مرد بیگانه، یکی از مظاهر لزوم حریم میان مردان و زنان اجنبی است، همچنان که عدم جواز خلوت میان اجنبی و اجنبیه یکی دیگر از مظاهر آن است. این بحث را در 5 بخش باید رسیدگی کرد:
1-آیا پوشش از مختصات اسلام است و پس از ظهور اسلام از مسلمین به غیرمسلمین سرایت کرده است؟ یا از مختصات اسلام و مسلمین نیست و در میان ملل دیگر قبل از اسلام نیز وجود داشته است؟
2-علت پوشش چیست؟ چنانکه می دانیم در میان حیوانات هیچ گونه حریمی میان جنس نر و ماده وجود ندارد، آنها آزادانه با یکدیگر معاشرت می کنند.
قائده اول این است که افراد انسان نیز چنین باشند. چه موجبی سبب شده که میان مرد و زن حریم و حائلی به صورت پوشیدگی زن یا به صورت دیگر به وجود آید؟
این اختصاص به پوشش ندارد، در مطلق اخلاق جنسی جای چنین سؤالی هست.
درباره حیا و عفاف نیز همین پرسش هست. حیوانات در مسائل جنسی احساس شرم نمی کنند ولی در انسان بخصوص در جنس ماده حیا و شرم وجود دارد.
3- فلسفه پوشش از نظر اسلام چیست؟
4-ایرادها و اشکال های آن کدام است؟
5-حدود پوشش اسلامی چیست؟
آیا اسلام طرفدار پرده نشینی زن است یا اسلام طرفدار این است که زن در حضور مرد بیگانه خود را بپوشاند بدون آن که مجبور باشد از اجتماع کناره گیری کند؟ حدود پوشش چقدر است ؟
فلسفه پوشش در اسلام
فلسفه هایی که برای پوشش ذکر شده است غالباً توجیهاتی است که مخالفین پوشش تراشیده اند و خواسته اند آن را به راحتی در صورت اسلامی بودنش امری غیر منطقی و نامعقول معرفی کنند.
روشن است که اگر انسان مسئله ای را از اول خرافه فرض کند، توجیهی هم که برای آن ذکر می کند متناسب با خرافه خواهد بود.
اگر بحث کنندگان، مسئله را با بی طرفی مورد کاوش قرار می دادند در می یافتند که فلسفه پوشش و حجاب اسلامی هیچ یک از سخنان پوچ و بی اساس آنها نیست. ما برای پوشش زن از نظر اسلام فلسفه خاصی قائل هستیم که نظر عقلی آن را موجه می سازد و از نظر تحلیل می توان آن را مبنای حجاب در اسلام دانست.
سیمای حقیقی مسئله حجاب
حقیقت امر این است که در مسئله پوشش و به اصطلاح عصر اخیر، حجاب، سخن در این است که آیا زن پوشیده در اجتماع ظاهر شود یا عریان؟ روح سخن این است که آیا زن و تمتعات مرد از زن باید رایگان باشد؟ آیا مرد باید حق داشته باشد که از هر زنی در هر محفلی حداکثر تمتعات را به استثناء زنا ببرد یا نه؟
اسلام که به روح مسائل می نگرد جواب می دهد: خیر، مردان فقط در محیط خانوادگی و در کادر قانون ازدواج و همراه با یک سلسله تعهدات سنگین می توانند از زنان به عنوان همسران قانونی کامجویی کنند اما در محیط اجتماع استفاده از زنان بیگانه ممنوع است، و زنان نیز از اینکه مردان را در خارج از کانون خانوادگی کامیاب سازند به هر صورت و به هر شکل ممنوع می باشند.
درست که صورت ظاهر مسئله این است که زن چه بکند؟ پوشیده بیرون بیاید یا عریان؟ یعنی آن کس که مسئله به نام او عنوان می شود زن است و احیاناً مسئله با لحن دلسوزانه طرح می شود که آیا بهتر است آزاد باشد یا محکوم و اسیر در حجاب؟ اما روح مسئله و باطن مطلب چیز دیگر است و آن اینکه آیا مرد باید در بهره کشی جنسی از زن، جز از جهت زنا، آزادی مطلق داشته باشد یا نه؟ یعنی آنکه در این مسئله ذینفع مرد است نه زن و لااقل مرد از زن در این مسئله ذینفع تر است.
به قول ویل دورانت: «دامن های کوتاه برای همه جهانیان به جز خیاطان نعمتی است».
پس روح مسئله، محدودیت کامیابی ها به محیط خانوادگی و همسران مشروع است، نه آزاد بودن کامیابی ها و کشیده شدن آنها به محیط اجتماع. اسلام طرفدار نظریه اول است.
از نظر اسلام محدودیت کامیابی های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه درونی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند و از جنبه خانوادگی سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می گردد و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع می گردد و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش زن در برابر مرد بالا رود.
فلسفه پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او.
حجاب در اسلام از یک مسئله کلی تر و اساسی تر ریشه می گیرد و آن این است که اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی، چه بصری و سمعی و چه انواع دیگر به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد، اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد.
برخلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد، اسلام می خواهد این دو محیط را کاملاً از یکدیگر تفکیک کند.
آرامش درونی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار، هیجان ها و التهاب های جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد.
غریزه جنسی، غریزه ای نیرومند، عمیق و «دریا صفت» است. هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر می گردد، و همچون آتش که هر چه بیشتر به آن خوراک بدهند، شعله ورتر می شود.
به هر حال، اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده است.
روایات زیادی درباره خطرناک بودن «نگاه»، خطرناک بودن خلوت با زن، و بالاخره خطرناک بودن غریزه ای که مرد و زن را به یکدیگر پیوند می دهد، وارد شده است.
اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان، تکلیف معین کرده است.
یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد، هر دو، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است:
قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفضوا فروجهم.. . قل للمومنات یغضضن من ابصرهن و یحفظن فروجهن.
خلاصه این دستور این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کنند، نباید نگاه های مملو از شهوت به یکدیگر بورزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند.
یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربائی نپردازند.
به هیچ وجه و با هیچ شکل و رنگ و بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک کردن مردان بیگانه را فراهم کنند.
روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس آرام می گیرد.
همان طور که بشر، اعم از زن و مرد، در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و مقام و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است.
هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود.
چرا در دنیای غرب این همه بیماری روانی زیاد شده است؟ علتش آزادی اخلاق جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله جرائد، مجلات، سینماها، محافل و مجالس رسمی و غیر رسمی و حتی خیابان ها و کوچه ها انجام می شود.
اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است.
از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچی.
همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی می شود.
در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس های بدن نما و آرایش های تحریک کننده به کار ببرند.
این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد.
لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحراف های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.
استحکام پیوند خانوادگی
شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانواده و سبب صمیمیت رابطه زوجین می گردد، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود، و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد.
اختصاص یافتن استمتاعات و التذادهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود.
فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.
علت اینکه جوانان امروز از ازدواج گریزانند و هر وقت به آنان پیشنهاد می شود، جواب می دهند که حالا زود است، ما هنوز بچه ایم و یا به عناوین دیگر از زیر بار آن شانه خالی می کنند همین است. و حال آن که در قدیم یکی از شیرین ترین آرزوهای جوانان ازدواج بود.
جوانان پیش از آن که به برکت دنیای اروپا کالای زن این همه ارزان و فراوان گردد، «شب زفاف را کم از تخت پادشاهی» نمی دانستند.
ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندی انجام می گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیک بختی و سعادت خود می دانستند، ولی امروز کامجویی های جنسی و در غیر کادر ازدواج به حد اعلی فراهم است و دلیلی برای آن اشتیاق ها وجود ندارد.
معاشرت های آزاد و بی بند و بار پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً چنانکه برخی از جرائد پیشنهاد می کنند، با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد.
تفاوت آن جامعه که روابط جنسی را محدود می کند به محیط خانوادگی و کادر ازدواج قانونی، با اجتماعی که روابط آزاد در آن اجازه داده می شود این است که ازدواج در اجتماع اول پایان انتظار و محرومیت و در اجتماع دوم
آغاز محرومیت و محدودیت است.
در سیستم آزاد روابط جنسی، پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد و آنها را ملزم می سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامی به محرومیت و انتظار آنان پایان می بخشد.
سیستم روابط آزاد اولاً موجب می شود که پسران تا جایی که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سرباز زنند و فقط هنگامی که نیروهای جوانی و شور و نشاط آنها به شعف و سستی می نهد، اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط برای فرزند زادن و احیاناً برای خدمتکاری و کلفتی بخواهند و ثانیاً پیوند ازدواج های موجود را سست می کند و سبب می گردد به جای این که خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس به چشم رقیب و عامل سلب
آزادی و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است یکدیگر را زندانبان بنامند.
استواری اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می کند برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفته اند: «حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است.
آن چه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب است که به صورت زندانی کردن زن و باعث محروم ساختن او از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است، اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد.
اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد، بلکه علم و دانش را
فریضه مشترک زن و مرد دانسته است، و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند.
اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بی عار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید.
پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی اجتماعی یا اقتصادی نیست.
آن چه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت جویی های شهوانی است.
آیا اگر پسر و دختری در محیط جداگانه ای تحصیل کنند و فرضاً در یک محیط درس می خوانند، دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ گونه آرایشی نداشته باشند بهتر درس می خوانند و فکر می کنند و به سخن استاد گوش می کنند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دائماً مواجه باشد بهتر سرگرم کار و فعالیت می شود یا در محیطی که با چنین مناظری رو به رو نشود؟ اگر باور ندارید از کسانی که در این محیط ها کار می کنند بپرسید.
هر مؤسسه یا شرکت یا اداره ای که سخت مایل است کارها به خوبی جریان یابد از این نوع آمیزش ها جلوگیری می کند. اگر باور ندارید تحقیق کنید.
حقیقت این است که این وضع بی حجابی رسوا که در میان ما است و از اروپا و آمریکا هم داریم جلو می افتیم.
از مختصات جامعه های پلید سرمایه داری غربی است و یکی از نتایج سوء پول پرستی و شهوت رانی سرمایه داران غرب است، و یکی از طرق و وسائلی است که آنها برای تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانی و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجباری کالاهای خودشان به کار می برند.
| دوشنبه 91/9/27 | | 11:52 عصر | | هاجر عسگری |
راهکار پناهیان برای ترویج حجابمشرق: برخورد ریشهای و برنامه ریزی شده با مسئله? حجاب همواره از چالشهای پیش روی مسئولان فرهنگی بوده است. واکاوی این مطلب که آیا پس از گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی راهکار مدونی برای برخورد با این پدیده تنظیم شده است موضوع گفتوگوی برهان با «حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان» است.
برخی این شبهه را وارد میکنند که بر اساس نص صریح قرآن حجاب مخصوص زنان مؤمن است و زنان غیرمسلمان یا افرادی که ایمان معمولی دارند میتوانند حجاب نداشته باشند. این افراد همچنین معتقدند که حکومت نباید در این خصوص دخالت کند. نظر شما در رابطه با این شبهه چیست؟ ممکن است صریحاً حکمی در رابطه با اینکه حکومت باید در امر حجاب دخالت کند (به صورت خاص و جزئی) نداشته باشیم، ولی طبیعتاً حکومت دینی فلسفهای دارد و بر اساس آن فلسفه وظایفی بر عهدهاش هست که یکی از آن وظایف زمینهسازی برای رشد معنوی آحاد جامعه و ایجاد امنیت روانی لازم برای برخورداری از حیات طیبه است. در شرایطی که کسانی راهِ از بین بردن امنیت روانی یا رشد معنوی جامعه را ترویج بیحجابی میدانند و با انواع و اقسام ابزارها به اغواگری میپردازند تا زمینههای فساد را در جامعه تقویت کنند، طبیعتاً حاکمیت دینی وظیفه پیدا میکند که نسبت به این موضوع عکسالعمل نشان دهد. یکی از دلایل اینکه در صدر اسلام حکومتها دستورالعمل روشنی برای دخالت در امر حجاب نداشتند میتواند این باشد که اساساً حجاب به عنوان یک امر فرهنگی در میان مسلمانان و حتی جوامع غیراسلامی کموبیش رواج داشت و غیر از برخی موارد، حجاب به عنوان یک امر ارزشی در جامعه مطرح بود. در چنین شرایطی، بیحجابیهای فردی صرفاً باعث محدودیت فرد میشد که معمولاً فرهنگِ علاقهمندِ به حجاب آنجامعه میتوانست با آن مقابله کند و نیازی به دخالت حکومت دینی نبود. این در حالی است که ما امروز با پدیده? حجاب یا بیحجابی به عنوان یک موضوع نسبتاً جدید مواجه هستیم و بر اساس مصالح جامعه و عموماتی که امنیت و سلامت جامعه را حفظ میکنند، حکومت دینی مجبور است که در امر حجاب دخالت کند. اگر شما به سخنان حضرت امام (رحمت الله علیه) و دیدگاههای ایشان در این باره مراجعه کنید، میبینید که امام (رحمت الله علیه) با پدیدهای که توسط رژیم طاغوت آغاز شده بود، یعنی فساد و در نقطه? شروع آن بیحجابی، برخورد میکنند و در چند سخنرانیشان صریحاً متذکر میشوند که حکومت باید در اجباری بودن حجاب دخالت کند. خیلی از امور در احکام اسلامی هستند که ممکن است صریحاً برایشان دستوری نباشد؛ ولی تابع مصالح و مفاسد، چه در زمینه? فردی و چه در زمینه? اجتماعی، دستوراتی برای آنها صادر شده است. زمانی نه تنها در مورد سیگار عکسالعمل خاصی از طرف فقها دیده نمیشد، بلکه بالاتر از سیگار هم در بین مسلمانان رواج داشت و حکمی درباره? آنها صادر نشده بود، ولی اخیراً میبینید که بعضی از فقها حتی نسبت به حرمت سیگار هم فتاوایی دادهاند. چون امروز سیگار آغازگر جریانی است که منجر به فساد و تباهی جامعه میشود. در حال حاضر انواع مواد مخدر صنعتی به بازار آمدهاند و ریشه? سلامت جامعه را از بین میبرند. طبیعتاً فقها نسبت به این مسئله حساسیت نشان میدهند. این نظر شخصی فقیه یا سلیقه? فردی حاکمان نیست، بلکه هر مسلمانی که ببیند موضوعی به سلامت او یا جامعه ضرر میزند، به صورت جدی باید برای خودش حریمهایی قائل شود. دین از او چنین انتظاری دارد. بحث باید پیرامون مصالحی باشد که اقتضا میکند حاکمیت در امر حجاب دخالت کند. مطمئناً اگر در این باره بحث شود، خیلیها متقاعد میشوند که ورود حاکمیت دینی به این مسئله امر معقولی است. در فضای بینالمللی امروز که با بیبندوباری زمینه? به استثمار کشیدن ملتها فراهم میشود، دخالت حکومت در این عرصه مشروع به نظر میرسد. با گذشت بیش از 30 از انقلاب اسلامی و با توجه به تأکیداتی که خود حضرتعالی فرمودید حضرت امام (رحمت الله علیه) بر مسئله? حجاب داشتند، آیا دستاوردهای انقلاب در ترویج و اشاعه? فرهنگ حجاب و عفاف رضایتبخش است؟ اصل اینکه نظام مقدس جمهوری اسلامی یا انقلاب اسلامی ما با حجاب به عنوان یک پرچم برخورد کرده و آن را به عنوان یکی از شعائر خود قرار داده برکات بسیار فراوانی در داخل و خارج کشور داشته است. همه? کسانی که به اسلام ناب و انقلابی معتقد هستند مقیدتر از گذشته با موضوع حجاب برخورد کردهاند. حجاب آثار پربرکت دیگری هم در خارج از مرزهای جامعه? ما داشته است و همواره به عنوان علامتی برای ضدیت با جهان استکبار و فرهنگ غرب تلقی میشود. اینها همه از برکات فرمایشات حضرت امام (رحمت الله علیه) نسبت به موضوع حجاب بوده است. منتها قطعاً ما به اقتضای اهمیت موضوع حجاب و متناسب با دشمنیهایی که با آن صورت گرفته است فعالیت نداشتهایم. برای اینکه ما بتوانیم با موضوع حجاب برخورد مناسبی داشته باشیم، آن هم در جهانی که دشمنیهای حسابشده با حجاب وجود دارد، باید یک سری اقدامات همهجانبه و بسیار دقیق و اصولی انجام دهیم تا بتوانیم از این مفهوم امنیت دینی و انقلابی دفاع کنیم. اوایل انقلاب حجاب، به عنوان یکی از شعائر انقلاب، امری بود که به سهولت پذیرفته شد. حتی در خیابانها دخترهای جوانی را میدیدیم که محجبه شده بودند، در حالی که مادرانشان تحت تأثیر فرهنگ رژیم طاغوت هنوز نمیتوانستند از خودشان انعطاف نشان دهند و با حجاب و پوشش اسلامی بیرون بیایند. در اوایل انقلاب، به واسطه? آن شور انقلابی و معرفت فراگیری که انقلاب در جامعه ایجاد کرده بود، حجاب به سهولت رواج پیدا کرد، اما ما باید میدانستیم که بعد از دوران انقلاب و دفاع مقدس به مرور به کار فرهنگی عمیقتری نیاز است تا حجاب در جامعه ماندگار شود و حتی توسعه پیدا کند. ما آن کارهای فرهنگی عمیق و حتی اقدامات معمولی را هم در جهت ترویج حجاب انجام ندادیم. حتی بعضاً اقدامات زیادی بر خلاف منش حجاب در جامعه صورت گرفت که امروز آثار آنها را در جامعه میبینیم. بنده معتقدم، در عین حال که برای حفظ حجاب در جامعه? خودمان و حتی ترویج آن در جامعه? جهانی نیاز به اقدامات اساسی داریم، همین مقدار حجابی که در جامعه رواج دارد از معجزههای انقلاب است. وقتی تعداد محجبههای جامعه? ما را در نظر میگیرید و میزان اعتقادشان را به حجاب ملاحظه میکنید، میبینید که این امر ناشی از فعالیتهای فرهنگی و خدمات ما در زمینه? ترویج حجاب نیست، بلکه ناشی از فطرت مؤمنین است که البته در جامعه? اسلامی شکوفاتر از هر جامعه? دیگری است. علاوه بر این، روح کلی انقلاب و نظام اسلامی منجر به ترویج حجاب شده است. اگر در عرصههای مختلف اقدامات شایستهای انجام بگیرد، مطمئن باشید که ما نه تنها مشکلی به نام بیحجابی یا بدحجابی در جامعه نخواهیم داشت، بلکه به عنوان بیرق اسلام ناب میتوانیم حجاب را به خارج از مرزهای جوامع اسلامی صادر کنیم و آن را زمینهساز پذیرش بقیه? حقایق اسلامی قرار دهیم. در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب برخی قائل به کار فرهنگی هستند و برخی دیگر به اقدامات سلبی معتقدند. نگاه سوم و غالب این دو را مکمل یکدیگر میداند. از نظر حضرتعالی راهبرد نظام در این مسیر به چه صورت باید باشد؟ نقاط ضعف و آسیبهای هر کدام از این رویکردها چیست؟ بنده معتقدم کارهای نظارتی و سلبی که به هر حال برای کنترل هنجارها در جامعه لازم هستند باید در مرحله? آخر قرار بگیرند، ولی کار فرهنگی هم اولین کاری نیست که باید انجام شود. قبل از کار فرهنگی، ما نیاز داریم قوانینی را اصلاح کنیم که ساختارهای اجتماعی ما را شکل میدهند و حتی بر شکلگیری نهاد خانواده تأثیرگذار هستند. بعد از اصلاح قوانینی که به نوعی به بنیانهای حجاب و روابط زن و مرد مربوط میشوند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که زمینه? ترویج حجاب در جامعه بیشتر فراهم شود. آن وقت کار فرهنگی نتیجه? خودش را بهتر نشان خواهد داد. بعد از اصلاح وضعیت قانونی، باید به کارهای آموزشی اقدام کنیم. آموزشوپرورش باید به گونهای تفکر پشتیبانیکننده از حجاب را به خوبی در جامعه ترویج کند. در آموزشهای موجود، دین به صورت دقیق آموزش داده نمیشود و معارف دینی آن طور که باید و شاید از یک رفتار دینی صحیح مثل حجاب پشتیبانی نمیکنند. پس مرحله? دوم کار آموزشی و تحولی است که باید در آموزشوپرورش ایجاد شود. این تحول و کار آموزشی را ممکن است به نوعی کار فرهنگی تلقی کنید، ولی مسلماً یک اقدام خاص فرهنگی به چیزی غیر از فعالیتهای عمومی فرهنگی اتلاق میشود. اقدام سلبی اقدام چهارم است. البته با همه? این حرفها گاهی از اوقات اقدامات سلبی و نظارتی مقدم بر همه? این اقدامات قرار میگیرد و برای برخورد با حرکتهای سازماندهیشده و برنامهریزیشده علیه حجاب و سلامت جامعه به میدان میآید. اقدامات سلبی و نظارتی اگر برای برخورد با مواردی باشد که به صورت حسابشده به ترویج بیبندوباری در جامعه میپردازند، یقیناً مقدم بر همه? اقدامات دیگر خواهد بود. در مرحله? بعد باید به کار فرهنگی بپردازیم. البته در زمینه? کارهای فرهنگی هم نیاز به سلسله قوانینی داریم که بتوانند فعالیتهای فرهنگی را اساساً در کشور سامان دهند و نهادهای فرهنگی را نه تنها در این زمینه، بلکه در همه? زمینهها به خط کنند و برای هر کدام مسئولیتهای خاص خودشان را تعریف نمایند و انجام کار فرهنگی را از آنها مطالبه کنند. کار فرهنگی در نظام اسلامی نباید یک سری فعالیت تفننی و برآمده از ذوق آدمها تلقی شود و برخی که استعداد یک کاری را دارند آن را انجام دهند. نباید این طور باشد که مثلاً برخی استعداد ساختن فیلم سینمایی را د ارند و اگر خواستند، آن را بسازند و اگر نخواستند، نسازند. نباید کار فرهنگی را به صورت امروزی آن باقی بگذاریم. به این ترتیب، اقدام سلبی اقدام چهارم است. البته با همه? این حرفها گاهی از اوقات اقدامات سلبی و نظارتی مقدم بر همه? این اقدامات قرار میگیرد و برای برخورد با حرکتهای سازماندهیشده و برنامهریزیشده علیه حجاب و سلامت جامعه به میدان میآید. اقدامات سلبی و نظارتی اگر برای برخورد با مواردی باشد که به صورت حسابشده به ترویج بیبندوباری در جامعه میپردازند، یقیناً مقدم بر همه? اقدامات دیگر خواهد بود. کارنامه? رسانهای جمهوری اسلامی را در طول 3 دهه? گذشته و به خصوص دهه? اخیر در اشاعه? فرهنگ حجاب و عفاف چگونه ارزیابی میکنید؟ اگر بخواهیم رسانههای جمهوری اسلامی را در مقایسه با رسانههای کشورهای دیگر در نظر بگیریم، میشود نمره? خوبی به این رسانه داد. اما برای تأمین نیاز جامعه? ما فعالیتهای رسانهها نه تنها کافی نبوده، بلکه بعضاً مخرب هم بوده است. ما به هیچ وجه در رسانهها قدرت تولید محصولات رسانهای خوب را برای تعمیق و ترویج حجاب در جامعه نداشتهایم و نداریم. فکر نمیکنم به این سادگی بتوانیم به رفع چنین نیاز مهمی بپردازیم. اساساً اهالی رسانه باید از قدرت ویژهای در پرداختن به مسائل فرهنگی و دینی برخوردار شوند تا بتوانند در این موضوعات ورود پیدا کنند و به صورت تأثیرگذار به تولید محصولات فرهنگی مورد نیاز بپردازند. حجاب نقطهای است که تمام تواناییهای ما را به چالش میکشد. حجاب تمام موفقیتها یا عدم موفقیتهای ما را در تربیت یک انسان مؤمن در اندازههای کلان اجتماعی به چالش خواهد کشید و اتفاقاً بیشتر از اینکه یک تهدید تلقی شود، به نظر من یک فرصت است که جامعه میتواند کاستیهای خودش را در مسیر تربیت انسان مؤمن و ساختن یک جامعه? ایمانی ببیند. مشکل بیحجابی یک مشکل خاص فرعی نیست، بلکه برآمده از عموم کاستیهای ما در زمینههای مختلف است که حتی بعضاً ممکن است به مسائل اقتصادی هم مرتبط باشد. ما اگر جامعه را در ابعاد مختلف خوب و دقیق اداره کنیم، نتیجه? خودش را در حجاب نشان خواهد داد. مثلاً وقتی در پی توسعه? اقتصادی به شیوههای نظام سرمایهداری باشیم، تبعاً فرهنگ نظام سرمایهداری را هم باید بپذیریم، چون به وجود آمدن این فرهنگ و رواج آن در جامعه اجتنابناپذیر خواهد بود. بیحجابی هم یکی از مشخصههای آنجامعه است. وقتی ما به ایمان و معنویت فطری آدمها اتکا کنیم یا به تربیت فردی بپردازیم و از مباحث اخلاقی و تربیت جامعه? ایمانی غافل شویم، مشکلاتی پیش میآیند که ممکن است در بیحجابی خودشان را نشان بدهند. حجاب غیر از اینکه یک رفتار خاص باشد، یک شاخه برای عموم ابعاد جامعه در زمینههای مختلف است. به همین دلیل، موضوع حجاب از طرف دشمنان فرهنگ اسلامی خیلی مورد توجه قرار گرفته است و تخریب میشود. موضوع حجاب باید از جانب ما هم مورد توجه قرار بگیرد تا با تأمین نیازهای متنوعی که با حجاب مبارزه میکنند فرهنگ حجاب و عفاف را در جامعه رونق ببخشیم. به نظر شما، در مواجهه? رسانهای با رسانههای معارض در موضوع حجاب چه راهبردی باید مد نظر قرار گیرد؟ مهمترین راهبردی که در نبرد رسانهای میتوانیم اتخاذ کنیم گرفتن نقطهضعفهای حریف است. ما امروز در جهان با پدیده? نوظهور بیبندوباری و بیحجابی مواجه نیستیم، بلکه بیحجابی، بیبندوباری و آزادی جنسی مدتهاست در غرب تجربه شده و به نتایج شوم خودش رسیده است. کسی نیست که از این فرصت برای تقویت بنیانهای حجاب و عفاف استفاده کرده باشد. حجاب غیر از اینکه یک رفتار خاص باشد، یک شاخه برای عموم ابعاد جامعه در زمینههای مختلف است. به همین دلیل، موضوع حجاب از طرف دشمنان فرهنگ اسلامی خیلی مورد توجه قرار گرفته است و تخریب میشود. موضوع حجاب باید از جانب ما هم مورد توجه قرار بگیرد تا با تأمین نیازهای متنوعی که با حجاب مبارزه میکنند فرهنگ حجاب و عفاف را در جامعه رونق ببخشیم. اگر دوربین را روی دوش افراد فهیم قرار بدهید و آنها بتوانند معضلات بیبندوباری در جوامع غربی را ثبت کنند و نمایش دهند، هم جامعه? ما در مقابل تهاجم فرهنگی بیمه میشود و هم خود جوامع غربی که تا کنون تحت ستم فرهنگ مستکبران قرار داشتند بیدار خواهند شد. شما میبینید که رسانههای استکباری حتی اجازه نمیدهند ملتهای خودشان از سیطره? فرهنگیشان بیرون بیایند. این طور نیست که رسانههای غربی فقط علیه ما تهاجم فرهنگی داشته باشند و بخواهند فرهنگ جامعه? ما را به عنوان یک جامعه? اسلامی تخریب کنند. آنها قبل از اینکه به سراغ ما بیایند، به تخریب فرهنگی جوامع خودشان پرداختهاند و انسانیت را در آن جوامع تا حدود بسیار زیادی از بین بردهاند تا بتوانند بر مردم سلطه پیدا کنند. چرا باید چند میلیون یهودی صهیونیست بر جهان بزرگتری به نام مسیحیان مرفه و به ظاهر تحصیلکرده تسلط داشته باشند. این تسلط را آمار و ارقام بیان میکند. نیازی به تحلیل یا بیان دیدگاههای بنده و دیگران نیست. آنها بنیادهای فرهنگی جوامع مسیحی را تخریب کردهاند تا بتوانند بر آنها مسلط شوند. ما باید این وضعیت را به مردم مغربزمین، مردم خودمان و کل جهان به خوبی نشان دهیم. فیلمسازهای ما در نقد فمینیسم قدرت فیلمسازی ندارند، چه برسد به اینکه بخواهند در مقام معرفی نگاه دین به رابطه? زن و مرد قدرت بیان داشته باشند. همان طور که میدانید، نقد در مقایسه با طراحی یک نظام نوین و جایگزین کار آسانتری است. درک نظام اسلامی و نگاه آن به نظامات دینی کار بسیار دشواری است، در حالی که درک پوسیدگی و شکست نظامات غربی کار آسانتری به نظر میرسد. متأسفانه امروز این کار هم انجام نشده است. ما در عرصه? رسانه، برای مقابله با رسانههای ضدحجاب در همه? دنیا، به کسانی نیازمندیم که بتوانند پایان زشتِ زیباییهای دروغینی را به تصویر بکشند که آنها برای آزادی جنسی متصور شدهاند. اگر در عرصه? رسانه به مشکلات و بنبستهای آنها بپردازیم، جامعه? ما حتماً در مقابل تهاجم فرهنگ غرب مصون خواهد شد. چه راهکاری برای ترویج حجاب در جامعه پیشنهاد میکنید؟ باید یک نگاه جامع و عمیق به این موضوع داشته باشیم، چون حجاب یک پدیده? خاص نیست. مشکل بیحجابی قبل از اینکه مشکل جامعه? ما باشد، مشکل جوامع غربی و اروپایی است. آنها با حجاب بیشتر مشکل دارند تا ما با بیحجابی. اگر این مقایسه را در نظر داشته باشیم، هم در برخورد با بیحجابی به ما روحیه میدهد و هم در برنامهریزی هوشمندانه به ما کمک میکند. البته باید در ابتدا بدانیم که حجاب یک رفتار خاص نیست، بلکه شاخصی برای وضعیت عمومی جامعه و ارتباط شبکههای مختلف فرهنگی و اجتماعی است. لذا مسئله? حجاب را نباید رفتاری صرفاً زنانه یا صرفاً در رابطه با موضوعی مثل عفاف و حیا تلقی کرد. حجاب به هیچ وجه یک مسئله? اخلاقی صرف نیست، بلکه همان قدر که به اخلاق ربط دارد، به مسائل حقوقی و سیاسی مرتبط است و همان قدر به وضعیت فرهنگی یا بخشهای دیگر، مثل وضعیت اقتصادی، ربط دارد. من امیدوارم، برای ساماندهی روند حجاب، بتوانیم با استفاده از متخصصین رشتههای مختلف و طرح مباحث گسترده? میانرشتهای به راهحلهای دقیقتری برسیم. [1] پینوشت: [1]. گفتنی است در آستانه? هفته? عفاف و حجاب، لوح فشرده? «حجاب؛ وقتی زنها مهربانتر میشوند» بر اساس مجموعه سخنان حجتالاسلام پناهیان به همت موسسه? عصر بیان معنوی عرضه شده است. در این محصول چند رسانهای با نگاهی نو به ابعاد مختلف مقوله? حجاب پرداخته شده است و تعاریف نویی برای حجاب ارائه شده است. توضیحات بیشتر در مورد این محصول را میتوانید از اینجا ببینید.
| پنج شنبه 91/9/23 | | 1:13 صبح | | هاجر عسگری |
|
||
Designed By:Nushin |