عرصه های فعالیت بانوان از نظر مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری در بیاناتی ارزشمند، علاوه بر تبیین عرصه های فعالیت بانوان، جایگاه عفاف و حجاب را در این میان تبیین فرمودند که در ذیل تقدیم میشود:
در اسلام، براى فعّالیت زنان، سه عرصه معیّن شده است. اوّل، عرصهى تکامل و رشد معنوى خودِ زن است. زن و مرد در این بخش، هیچ تفاوتى در میدان رشد وتکامل معنوى ندارند. یعنى مرد مىتواند به عالیترین مقامات از لحاظ معنوى برسد؛ زن هم مىتواند به بالاترین مقامات از لحاظ معنوى برسد. مرد مىتواند به حدّ علىبنابىطالب علیهالسّلام برسد و زن مىتواند به حدّ فاطمهى زهرا سلاماللَّهعلیها برسد.
قرآن کریم، وقتى مىخواهد نمونهاى براى انسانهاى با ایمان ذکر کند، آن را از میان مردان ذکر نمىکند؛ از میان زنان ذکر مىکند: «و ضرب اللَّه مثلاً للذین امنواامراة فرعون». خداى متعال در این جا، دو زن را به عنوان دو نمونه از انسانهاى برجسته و مؤمن - نه از زنان برجسته - ذکر مىکند. یعنى در صحنهى انسانیت و تکامل معنوى، خداى متعال وقتى مىخواهد نمونهى ممتازى بیان کند، سخن از پیامبران ومردان بزرگ و شخصیتهاى علمى و دینى نمىکند؛ بلکه سخن از دو زن به میان مىآورد که یکى از آن دو زن، زن فرعون است. «أذ قالت رب ابن لى عندک بیتاً فىالجنة»؛ زنى درمقام مبارزه با قدرت طاغوتى شوهرش، زنى با استقلال کامل که زیر بار شوهر متجاوز وقدرتمند و فرعون صفت و فرعون نام خود نمىرود. عظمت این زن، این جاست که شوهر نمىتواند راه گمراهى را بر او تحمیل کند؛ اگرچه آن شوهر، شخصى در حدّ فرعون با آن قدرت و با آن شخصیت باشد. میلیون ها مرد، زیر دست فرعون و محکوم ارادهى اویند؛ اما همسر خوداین مرد، در خانه محکوم ارادهى او نیست؛ آزاد است، به خدا ایمان مىآورد، راه فرعون را ترک مىگوید و راه خدا و راه حق را انتخاب مىکند. لذا به عنوان یک موجودو یک انسان برجسته، نه فقط از میان زنان، بلکه از میان همهى بنى نوع بشر انتخاب مىشود…
پس، درعرصهى اوّل - یعنى عرصهى رشد معنوى و تعالى روحى و نفسانى انسان - میان زن و مردفرقى نیست؛ زن مثل مرد، مرد هم مثل زن هر دو مىتوانند مدارج عالى معنویّت و قرببه خدا را طى کنند. لذا در قرآن مىفرماید: «ان المسلمین والمسلمات و المؤمنین والمؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصدّقات و الصّائمین و الصّائمات والحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکریناللَّه کثیراً و الذاکرات». همه جا، مرد وزن در کنار هم قرار دارند. «اعداللَّه لهم مغفرة و اجراً عظیماً». این، صحنهى اولاست که در آن، میان زن و مرد هیچ تفاوتى نیست.
عرصهى دوم، عرصهى فعّالیتهاى اجتماعى است؛ اعم از فعّالیت اقتصادى، فعّالیت سیاسى،فعّالیت اجتماعى به معناى خاص، فعالیت علمى، درس خواندن، درس گفتن، تلاش کردن درراه خدا، مجاهدت کردن و همهى میدان هاى زندگى در صحن جامعه. در اینجا هم میان مرد و زن در اجازهى فعّالیتهاى متنوّع در همهى میدان ها، هیچ تفاوتى از نظر اسلام نیست. اگر کسى بگوید مرد مىتواند درس بخواند، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند درس بگوید، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند فعالیت اقتصادى انجام دهد، زن نمىتواند؛ مرد مىتواند فعّالیت سیاسى کند، زن نمىتواند، منطق اسلام را بیان نکرده و بر خلاف سخن اسلام حرف زده است. از نظر اسلام، در همهى این فعّالیت هاى مربوط به جامعهى بشرى و فعّالیت هاى زندگى، زن و مرد داراى اجازهى مشترک و همسان هستند. البته بعضى از کارها هست که باب زنان نیست؛ چون با ترکیب جسمانى آنها تطبیق نمىکند. بعضى ازکارها هم هست که باب مردان نیست؛ چون با وضع اخلاقى و جسمى آنها تطبیق نمىکند.این موضوع ربطى به این ندارد که زن مىتواند در میدان فعّالیت هاى اجتماعى باشد یانه. تقسیم کار، بر حسب امکانات و شوق و زمینههاى اقتضاى این کار است. اگر زن بخواهد شوق داشته باشد، مىتواند فعّالیت هاى گوناگون اجتماعى و آنچه که مربوط به جامعه است، انجام دهد.
البته درعرصهى این فعّالیت ها، اسلام حدودى را معیّن کرده است که این حدود، مربوط به زن و اجازه داشتن او براى فعّالیت نیست؛ مربوط به اختلاط زن و مرد است که اسلام روى این مسأله حسّاسیت دارد. اسلام معتقد است که مرد و زن باید یک مرزبندى میان خودشان درهمه جا - در خیابان، در اداره، در تجارتخانه - داشته باشند. میان زن و مرد مسلمان،حجاب و مرزى معین شده است. اختلاط و امتزاج زن و مرد، مثل اختلاط و امتزاج مردان با هم و زنان با هم نیست. این را باید رعایت کنند. هم مرد باید رعایت کند و هم زن باید رعایت کند. اگر این حسّاسیتِ اسلام نسبت به روابط و نوع اختلاط مرد و زن رعایت شود، همهى کارهایى که مردان مىتوانند در عرصهى اجتماعى انجام دهند، زنان هم - اگر قدرت جسمانى و شوق و فرصتش را داشته باشند - مىتوانند انجام دهند.
براى اینکه آن اختلاطى که قبلاً گفتم، پیش نیاید و حدود اخلاقى حفظ شود، اسلام براى زن حجاب را معیّن کرده است. خودِ این حجاب، یکى از وسایل امنیت است. با حجاب زنِ مسلمان،هم خود زنِ مسلمان امنیت پیدا مىکند و هم مردان مسلمان امنیت پیدا مىکنند. آنجایى که حجاب را از زنان دور مىکنند، آن جایى که زن را به عریانى و برهنگى نزدیک مىکنند، در درجهى اوّل، امنیت از خود زن و در درجهى بعد، از مردان و جوانان گرفته خواهد شد. براى اینکه محیط سالم و داراى امنیت باشد؛ زن بتواند کار خود رادر جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسؤولیت هاى خود را انجام دهد، اسلام حجاب رامعیّن کرده است که این حجاب، یکى از آن احکام برجستهى اسلام است و یکى از فوایدش همین است که گفتم. فواید فراوان دیگرى هم دارد که در بخش بعد، اگر به یادم آمد وفرصت شد، اشارهاى خواهم کرد.
پس، درعرصهى دوم - که عرصهى فعّالیت هاى اجتماعى و سیاسى و علمى و فعّالیت هاى گوناگوناست - زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضاى زمان است، آن خلأیى را که احساس مىکند، آن وظیفهاى را که بر دوش خود حس مىکند، انجام دهد. چنانچه دخترى مثلاً مایل است پزشک شود، یا فعالیت اقتصادى کند، یا در رشتههاى علمى کارکند، یا در دانشگاه تدریس کند، یا در کارهاى سیاسى وارد شود، یا روزنامهنگار شود،براى او میدانها باز است. به شرط رعایت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن ومرد، در جامعهى اسلامى میدان براى زن و مرد باز است. شاهد بر این معنا، همهى آثار اسلامى است که در این زمینهها وجود دارد و همهى تکالیف اسلامى است که زن ومرد را به طور یکسان، از مسؤولیت اجتماعى برخوردار مىکند. اینکه مىفرماید: «مناصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، مخصوص مردان نیست؛ زنان هم باید به امورمسلمانان و جامعهى اسلامى و امور جهان اسلام و همهى مسائلى که در دنیا مىگذرد ، احساس مسؤلیت کنند و اهتمام نمایند؛ چون وظیفهى اسلامى است.
بر اساس آیهى شریفهى سورهى احزابْ فرق نمىکند؛ چه اسلام، چه ایمان، چه قنوت، چه خشوع،چه تصدّق، چه صوم، چه صبر و استقامت، چه حفظ ناموس، چه ذکر خدا، زن و مرد در این بخشها یکسانند. فعّالیت زنان در عرصهى اجتماع، فعّالیتى کاملاً مباح و روا ومطلوب و مُجاز است که با حفظ حدود اسلامى، این ها را انجام دهند و نیمى از نیروى فعّال جامعه را به جامعه تقدیم کنند. آن وقتى که در جامعه، هم مرد تحصیل مىکند وهم زن، جمعیت تحصیل کرده، دو برابر آن زمانى است که فقط مردان تحصیل مىکنند. آن وقتى که زنان در جامعه تدریس مىکنند، معلّم در جامعه دو برابر تعداد آن وقتى است که فقط مردان تدریس مىکنند. در فعّالیت سازندگى، در فعالیت اقتصادى، در طرّاحى وفکر کردن و براى امور کشور و یک شهر و یک روستا و یک مجموعه و امور شخصى خانواده مطالعه کردن، میان زن و مرد تفاوتى نیست. همه مسؤولند و همه باید انجام دهند.
دختران مسلمان و زنان مؤمن! این را هم بگویم: اروپایى که امروز ادّعا مىکند زن در آنجا آزاد است، تا نیم قرن پیش به زن اجازه نمىداد که در مال شخصى خودش تصرّف کند!یعنى مثلاً یک زن اروپایى یا امریکایى، تا پنجاه، شصت سال قبل از این، اگرمیلیون ها ثروت داشت، خودش حق نداشت که از این ثروت، به میل و ارادهى خودش استفادهکند؛ باید در اختیار شوهر یا پدر و یا برادرش مىگذاشت و آنها هم به میل خودشان ازثروت آن خانم - یا براى او و یا براى خودشان - استفاده مىکردند! در اسلام، اینطور نیست. در اسلام، زن مالک ثروت خود است. شوهرش راضى باشد، یا راضى نباشد؛ پدرش راضى باشد، یا راضى نباشد - فرقى نمىکند - او مىتواند ثروت و مال و اندوختهى خود را مصرف کند و ربطى به کس دیگرى ندارد. نظر اسلام، این است. در حمایت از استقلال اقتصادى زنان، دنیا سیزده قرن است که از اسلام عقب است. اسلام این را سیزده قرن قبل گفته است؛ ولى در اروپا تازه چهل، پنجاه سال و در بعضى از کشورها کمتر از این مدّت است که تازه شروع کردهاند به زن اجازه دهند که در مال و ملک خود، دخل و تصرّف کند! اسلام، از این جهت هم جلو است.
بخش سوم- که آن هم بسیار مهم است - بخش خانواده است. به نقش زن در اعتلاى معنوى اشاره کردیم و حکم اسلامىِ هر نوع فعالیت اجتماعى را گفتیم؛ اما در این بخش، نقش زن درخانواده را مطرح مىکنیم؛ یعنى زن بعنوان یک همسر یا یک مادر. اینجا واقعاً احکاماسلام به قدرى درخشان و افتخارآمیز است که انسان وقتى احکام اسلام را مشاهده مىکند، احساس اعتزاز مىنماید.
زن به عنوانی ک زوجه و یک همسر، در مراحل مختلف مورد توجّه و عنایت ویژهى اسلامى قرار دارد.در درجهى اوّل، مسألهى انتخاب همسر است. به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاداست و هیچ کس نمىتواند در مورد انتخاب همسر، بر هیچ زنى چیزى را تحمیل کند. یعنى حتى برادران زن، پدرِ زن - خویشاوندان دورتر که جاى خود دارند - اگر بخواهند بر اوتحمیل کنند که تو حتماً باید با شخص مورد نظر ازدواج کنى، نمىتوانند و چنین حقّى را ندارند. این، نظر اسلام است…
از جمله وظایفى که برعهدهى زنان در داخل خانه و خانواده است، مسألهى تربیت فرزند است.زنانى که به خاطر فعّالیتهاى خارج از خانواده، از آوردن فرزند استنکاف مىکنند،برخلاف طبیعت بشرى و زنانهى خود اقدام مىکنند. خداوند به این راضى نیست. کسانى که فرزند و تربیت فرزند و شیردادن به بچه و در آغوش مهر و عطوفت بزرگ کردن فرزندرا براى کارهایى که خیلى متوقّفِ به وجود آنها هم نیست، رها مىکنند، دچار اشتباه شدهاند. بهترین روش تربیت فرزند انسان، این است که در آغوش مادر و با استفاده ازمهر و محبّت او پرورش پیدا کند. زنانى که فرزند خود را از چنین موهبت الهى محروم مىکنند، اشتباه مىکنند؛ هم به ضرر فرزندشان، هم به ضرر خودشان و هم به ضرر جامعه اقدام کردهاند. اسلام، این را اجازه نمىدهد. یکى از وظایف مهم زن، عبارت از این است که فرزند را با عواطف، با تربیت صحیح، با دل دادن و رعایت و دقّت، آن چنان باربیاورد که این موجود انسانى - چه دختر و چه پسر - وقتى که بزرگ شد، از لحاظ روحى،یک انسان سالم، بدون عقده، بدون گرفتارى، بدون احساس ذلّت و بدون بدبختی ها وفلاکت ها و بلایایى که امروز نسلهاى جوان و نوجوان غربى در اروپا و امریکا به آن گرفتارند، بار آمده باشد…
در واقع،خانواده را هم زن به وجود مىآورد و اداره مىکند؛ این را بدانید. آن عنصر اصلىِ تشکیل خانواده، زن است، نه مرد. بدون مرد، ممکن است خانوادهاى باشد. یعنى اگر فرض کنیم در خانوادهاى، مرد خانواده حضور نداشته باشد، یا از دنیا رفته باشد، زن خانواده اگر عاقل و با تدبیر و خانهدار باشد، خانواده را حفظ مىکند؛ اما اگر زن از خانوادهاى گرفته شد، مرد نمىتواند خانواده را حفظ کند. بنابراین، خانواده را زن حفظ مىکند.
علّت اینکه اسلام این قدر به نقش زن در داخل خانواده اهمیت مىدهد، همین است که زن اگر به خانواده پایبند شد، علاقه نشان داد، به تربیت فرزند اهمیت داد، به بچههاى خود رسید، آنها را شیر داد، آنها را در آغوش خود بزرگ کرد، براى آن ها آذوقههاى فرهنگى- قصص، احکام، حکایت هاى قرآنى، ماجراهاى آموزنده - فراهم کرد و در هر فرصتى به فرزندان خود مثل غذاى جسمانى چشانید، نسلها در آن جامعه، بالنده و رشید خواهند شد.این، هنر زن است و منافاتى هم با درس خواندن و درس گفتن و کار کردن و ورود در سیاست و امثال اینها ندارد.
در صدراسلام، زن در میدان جنگ، علاوه بر بستن زخم مجروحان - که این کار بیشتر بر عهدهى زنان بود - حتّى گاهى با نقاب، در میدان جنگ و رزم هاى دشوار آن روز، شمشیر هم مىزد! درعینحال در داخل خانه، فرزندان خود را هم در آغوش مىگرفت، تربیت اسلامى هم مىکرد،حجاب خود را هم حفظ مىکرد؛ چون اینها منافاتى با هم ندارد. اگر کسى درست توجّه کند، خواهد دید که منافاتى ندارد. بعضى افراط مىکنند، بعضى تفریط مىکنند. بعضى مىگویند چون فعّالیت اجتماعى اجازه نمىدهد به خانه و شوهر و فرزند برسیم، پس فعّالیت اجتماعى نباید بکنیم. بعضى مىگویند چون خانه و شوهر و فرزند، اجازه نمىدهدفعّالیت اجتماعى بکنیم، پس شوهر و فرزند را باید رها کنیم. هر دو غلط است. نه اینرا به خاطر آن، نه آن را بهخاطر این، نباید از دست داد.
بیانات در اجتماع زنان خوزستان/1375/12/20
منبعhttp://hijab-isf.ir/fa-ir