سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب گوهر در صدف
پیامک های حجاب

عناصر بی‌حیائی
  
1.نادانی و جهل
  
هر جائی که نادانی وجود داشته باشد، همان جا حضور بی‌حیائی نمایان است بسیاری از کسانی که خود را به پستی‌ها، آلوده می‌سازند و هیچ هویت و کرامتی برای خویش قائل نبوده، منزلت اجتماعی خود را می‌شکنند، نشانه‌های جهالت و کرامتی برای خویش قائل نبوده، منزلت اجتماعی خود را می‌شکنند، نشانه‌های جهالت و نابخردی را به همراه خود دارند.
   
همچنین رعایت نکردن حریم دیگران و تجاوز به حدود در مقابل آنان نیز، نشانه جهالت است.
   
شخصی که از حیاء برخوردار است هیچ گاه خود را آلوده نمی‌سازد و اجازه نمی‌دهد حرمت دیگران را نیز پایین آورده شود و در معرض شکستن قرار گیرد.
   
از این جا می‌توان شناخت که همانگونه که بین عقل و کرامت، رابطه برقرار است، میان جهات و لئامت نیز رابطه وجود دارد.
   
امام علی (ع) می‌فرماید: «أوقحَ الجاهِل» (66)؛ «جاهل، چه قدر وقیح است.» اینگونه افراد نه تنها ارزش و مقامی برای دیگران قائل نیستند، بلکه بالاتر در برابر حق تعالی نیز به گردنکشی مشغول اند وحرمت خدا را نیز نگه نمی‌دارند از این جهت از خداوند هم شرم ندارد و گستاخی می‌کنند.
   
رسول اکرم (ص) در باب نشانه‌های جاهل می‌فرمودند:
   
«لایَستَحیِی مِنَ اللهِ وَ لایَذکُرُوه» (67)؛ «نه از خدا شرم می‌کند و نه او را یاد می‌کند.»
   
2.تکرار زیاد فعل قبیح
  
غفلت ورزی یا لغزش، موجب ارتکاب عمل قبیح می‌گردد. در مرتبه اول این عمل همراه با نوعی شرمساری و تفکر در مورد آن همراه خواهد بود.
   
اما با تکرار این عمل ناپسند، سبب از بین رفتن زشتی آن کار می‌گردد و هنگامی که قبح و زشتی عمل از میان برود، دلیلی برای شرم وجود ندارد.
   
امام علی (ع) در این زمینه می‌فرمایند: «قد کَثُرَ القَبیحُ حَتّی قَلَّ الحیاءُ مِنه» (68)؛
«به تحقیق قبیح، افزایش یافت تا آن جا که حیا کردن از آن کاهش یافت.»
   
بسیار دیده شده است کسانی که پی در پی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته‌اند، شرم و خوف آن‌ها ریخته شده و حتی زبانشان نیز بی‌شرم گردیده است.
   
امام علی (ع) در این باره فرمودند: «مَن اُتِیَ فی عِجانِهِ، قَلَّ حَیاءُهُ و بذو لِسانُه» (69)؛ «مردی که مورد تجاز قرار گیرد، حیای او کم می‌شود و زبانش بی‌ادب می‌گردد
   
3.شکسته شدن آبروی افراد
   
یکی از کارهایی که حیا را در وجود آدمی بر می‌انگیزاند نگه داشتن حرمت میان فرد و ناظران است.
   
حضور کلی شرم برانگیز است که برای فرد، دارای حرمت و احترام باشد. اگر میان آنان حرمتی وجود نداشته باشد، شرمی هم وجود نخواهد داشت.
   
به همین جهت امام کاظم (ع) سفارش فرموده‌اند که: «تُذهِبِ الحٍشمُةَ بَینَکَ وَ بَینَ أخیکَ. أبقِ مِنها فَإِنَّ ذهاب‌ها ذَهابُ الحیاء» (70)؛ «حرمت میان خود و برادرت را از میان نبر. چیزی از آن را باقی بگذار، چرا که از میان رفتن حرمت، از میان رفتن حیاست.»
   
پس، آبروی افراد را بردن، خود عامل بی‌حیایی است. بسیاری از کارها از قبیل، اسرار را فاش ساختن، عیوب را بیان کردن و رسوا ساختن همدیگر سبب شکستن حرمت افراد شده و حیای او را برطرف می‌سازد.
   
4.نطف? ناپاک
  
ولادت ناپاک، یکی از عوامل بی‌حیایی است. این پدیده ممکن است به یکی از سه صورت زیر رخ دهد: یا به رابطه نامشروع است و یا اگر رابطه مشروع باشد، به آمیزش هنگام عادت ماهیانه برمی گردد و یا به مشارکت شیطان در انعقاد نطفه.
   
در برخی روایات آمده که اگر هنگام آمیزش از پوشش استفاده نشود، فرشتگان شرم می‌کنند و دور می‌شوند و به جای آنان، شیطان حضور می‌یابد و در انعقاد نطفه، مشارکت می‌کند. (71)
   
امام صادق (ع) نیز فرموده که علامت مشارکت شیطان در انعقاد نطفه این است که کسی ناسزاگو باشد و از آنچه می‌گوید یا درباره او می‌گویند، باکی نداشته باشد. (72)
   
5.علاقه به خودنمایی و شهرت
  
گاهی فرد به دلیل شهرت طلبی و خودنمایی دست به اموری می‌زند که حیاء او را می‌برد و این مطلب در بین کسانی که در اول راه هستند زیاد دیده می‌شود.
   
امام صادق (ع) در این زمینه می‌فرمایند: «و الخائض فی مراتع الغی و ترک الحیاء باستحباب السمعه و الریاء و اشهرت و التصنع فی الخلق المتزیی بزی الصالحین» (73)؛ «به خاطر علاقه به شهرت و خودنمایی و پرآوازگی میان خلق در مرغزار گمراهی و بی‌حیای فرو رفته است.»
   
6.حاجتمندی از مردم
  
کسی که حاجتی از مردم می‌خواهد، رایگان به حاجت خود نمی‌رسد. بلکه بهای آن را با ریختن حیای خود می‌پردازد.
   
در واقع «طلب نیاز از مردم بر عزت انسان چوب حراج می‌زندو حیاء را بر بادمی دهد.» (74)
   
بقول امام سجاد (ع) : «طَلَب الحَوائِجِ الَِی الناسِ مُذلَة الحَیاة و مُذهبة للحَیاء و اسِتحفَافِ بِالَوقَارِ» (75)؛ «طلب حاجت از مردم، باعث خواری در زندگی و از بین برنده‌ی حیا و کاهش دادن وقار است.»
   
البته اگر کسی مجبور شد و حاجتی خواست، باید مراقبت کرد که حیاء او نریزد.
   
حکایت شیرینی از امام حسین (ع) نقل شده است که مردی از انصار نزد امام حسین (ع) آمد و حاجتی از حضرت می‌خواست، امام (ع) فرمود: «ای برادر انصاری، آبرویت را از درخواست کردن رودررو، نگاه دار، و نیازت را در نامه‌ای بنگار، آنگاه من چیزی به خواست خدا به تو می‌دهم که تو را شادمان و مسرور می‌سازد.»
   
آنگاه آن مرد نوشت: «یا اباعبدالله! من به فلان شخص، پانصد دینار بدهکار هستم، او به من فشار می‌آورد و خواهان طلب خویش است، با او سخن بگویید تا مهلتی به من بدهد.» امام (ع) چون این نامه را خواند، بلافاصله داخل منزل خویش شد و کیسه‌ای را در آورد که هزار دینار در آن وجود داشت.
   
آنگاه حضرت فرمود: با پانصد دینار بدهی خود را بپرداز و با پانصد دینار دیگر روزگارت را سپری کن. نیازت را جز به سه کس ارائه مکن، کسی که دیندار، دین خویش را نگاه می‌دارد، انسان جوانمرد به سبب جوانمردیش حیا می‌کند و انسان شریف و ارجمند، می‌داند که تو آبرویت را با طلب نیاز نگاه نداشته ای، از این رو آبرویت را نگاه می‌دارد و تو را بدون برآوردن نیازت رد نمی‌کند. (76) در این زمینه امام علی (ع) می‌فرمایند: «انی لاجل نفسی عنی ان یکون لهذا علی ید و اجلک ایضاً عنی ان یکون علیک ... لثوابه» (77)؛ «من نفس خود را فراتر از آن می‌انگارم که از این مردم طلب یاری کنم و تو را نیز والاتر از آن می‌بینم که از آن‌ها طلب یاری و منت کنی. من خواست? خویش را از آن صاحب ملک و ملکوت که از سؤال کردن و طلب حاجت از ا احساس ننگ نمی‌شود و
از مورد تعرض قرار گرفتن پاداشش مورد حیا قرار نمی‌گیرد، طلب می‌کنم.»
  
نتیجه
   
یکی از عامل‌های موفقیت روحی و روانی انسان، رعایت حیاء در زندگی است. 
   
حیاء کرامت انسانی راتضمین نموده انسان را در نقطه‌ای از آزادی همراه با پاکدامنی و صداقت قرار می‌دهد. همانطور که در مقاله هم بیان شد حیا به انسان زیبایی و جمال غیرقابل وصفی را ارزانی می‌کندو آن چنان شکوهی به انسان می‌بخشد که انسان جرأت خیره شدن به این افراد را پیدا نمی‌کند.
   
پی نوشت ها :
   
1. دهخدا، لغت نامه، ج 18، ص 843.
2. همان، ص 1333.
3. مرآة العقول، ج 8، ص 187.
4. مسئله حجاب، ص 62.
5. محمدمهدی حرازاده، حیا زیبائی بی‌پایان، ص 74ـ73.
6. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 140.
7. راغب اصفهانی، الذریعه المکارم الشریعه، ص 267.
8. سفینة البحار، ج 2، ص 506. (اسوه 1416 ق)
9. حیا، امیرحسین بانکی فرد، ص 8.
10. مصباح الشریعه، ص 189.
11. نگاه پاک، ص 26.
12. سوره بلد، آیات 9ـ8.
13. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 16، ص 46ـ45.
14. بحارالأنوار، ج 73، ص 166.
15. همان، ج 104، ص 42.
16. جلوه نمایی زنان و نگاه مردان، ص 112.
17. سوره محمد، آیه 30.
18. نهج البلاغه، ص 545، حکمت 392.
19. بحارالأنوار، ج 13، ص 64، علل الشرایع، ج 1، ص 67.
20. حیا، ص 39.
21. ر. ک حیا، ص 40، با کمی تغییرات.
22. بحارالأنوار، ج 71، ص 334.
23. حیاء، ص 116.
24. همان، ص 116.
25. بحارالأنوار، ج 75، ص 118.
26. فلسفه حجاب، شهید مطهری، ص 69.
27. قصص، آیه 25.
28. قصص، آیه 25.
29. تفسیر المیزان، ج 16، ص 28.
30. سوره قصص، آیه 24.
31. حیاء، ص 65 و 66.
32. توحید مفضل، ترجمه میرزائی، نجف علی، ص 73.
33. میزان الحکمه، ج 2، ص 562.
34. گوهر عفاف، ص 55 و 56.
35. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 272.
36. المحاسن، ج 1، ص 286.
37. غررالحکم و دررالحکم، ح 2997.
38. بحارالأنوار، ج 78، ص 264.
39. غررالحکم، ح 2196.
40. صحیح بخاری، ج 4، ص 129.
41. جامع الصغیر، ج 1، ص 599.
42. مسند احمد، ج 1، ص 591.
43. مجمع البیان، ج 7، ص 217.
44. سوره نور، آیه 31.
45. الدر المنثور، ج 6، ص 181.
46. مستدرک الوسائل، ج 3، ص 245.
47. تنبیه الجواهر، ج 1، ص 3.
48. روح القوانین، ص 440.
49. گوهر عفاف، ص 39.
50. همان
51. حیاء زیبایی بی‌پایان، ص 80.
52. گوهر عفاف، ص 39.
53. اصول کافی، ج 3، ص 396.
54. مسئله حجاب در اسلام (مجموعه آثار)، ج 19، ص 434.
55. پوشش و آرایش از دیدگاه پیامبر اعظم (ص)، ص 24.
56. ترجمه المیزان، ج 16، ص 462.
57. احزاب، آیه 33.
58. تفسیر نمونه، ج 17، ص 287.
59. پوشش وارایش از دیدگاه، پیامبر اعظم (ص)، ص 55
60. همان، ج 70، ص 122.
61. همان، ج 103، ص 260 و 288.
62. پوشش و آرایش، ص 27.
63. بلوغ و دگرگونی‌های آن، ص 75.
64. محله تربیت، تابستان 1375، ص 10.
65. گوهر عفاف، ص 58ـ57.
66. غرر الحکم ص 155
67. همان
68. غررالحکم و دررالکلم، ح 6710.
69. بحارالأنوار، ج 77، ص 376.
70. کافی، ج 2، ص 672.
71. من لایحضر الفقیه، ج 4، ص 8.
72. فرهنگ حیا، ص 35.
73. بحار، ج 100، ص 83.
74. بحار، ج 75، ص 110.
75. همان، ج 78، ص 136.
76. حیا، ص 71 و 72.
77. بحار، ج 42، ص 23.
   
منابع و مآخذ
   
1. قرآن کریم.
2. نهج البلاغه.
3. بحارالأنوار، مجلسی، محمدباقر، نشر الوفاء، چاپ بیروت، سال 1403 ق.
4. توحید مفضل، نگارش، میرزایی، نجفعلی، نشر هجرت، چاپ هفتم،1379.
5. المحاسن، خالد برقی، احمد بن محمد، نشر دار الکتب الاسلامیه، بی‌تا.
6. میزان الحکمه محمدی ری شهری، محمد، نشر دار الحدیث، چاپ سوم، سال 1383.
7. غررالحکم، آمد تمیمی، عبد الواحد، نشر دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اول 1366.
8. مستدرک الوسائل، نوری، حسین بن محمدتقی، نشر آل البیت، چاپ قم، 1408 ق.
9. کافی، ابوجعفر، محمد بن یعقوب بن اسحاق، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سوم، 1388 ه
10. المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانی، تهران، کتابفروشی مرتضی، 1362.
11. وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، نشر آل البیت، چاپ قم، سال 1409 ق.
12. لغت نامه دهخدا، دهخدا، علی اکبر، نشر دانشگاه تهران، چاپ دوم، سال 1377.
13. رهنمودهای امام صادق علیه السلام، ترجمه مصباح الشریعه، عزیزی عباس، نشر بلوغ چاپ اول 1377
14. حیاء، بانکی پور فرد، امیرحسین، نشر حدیث راه عشق، چاپ اول، سال 1381.
15. فرهنگ حیاء، پسندیده، عباس، نشر دارالحدیث، چاپ سوم، 1383.
16. پوشش و آرایش، معین الاسلام، مریم، نشر پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، چاپ دوم، سال 1386.
17. گوهر عفاف، اسحاقی سید حسین، نشر بوستان کتاب، چاپ سوم 1388
18. نگاه پاک، کمالی وحدت، یاسین، نشر بوستان کتاب، چاپ دوم 1388
19. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، نشر دار الکتب الاسلامیه، قم،1386 ش.
 
   
منبع:راسخون


| دوشنبه 91/9/27 | | 11:43 عصر | | هاجر عسگری |
درباره وب


دانشجوی کارشناسی ارشدمشاوره
کلام شهیدان

سایر امکانات



بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 80531