سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب گوهر در صدف
پیامک های حجاب

 

قرآن و فلسفه حجاب


           
 

 

 

 

چکیده:

 

در این نوشتار موضوع فلسفه حجاب در پرتو قرآن بررسی می شود.

 

نویسنده حجاب را بازتاب حیاء و عفت می داند و بر این باور است که پدیده حیا و عفت ویژگی ذاتی انسان بوده و در زن قوی تر از مرد می باشد.

 

این ویژگی فطری مبنای پیشنهادی چندگانه قرآن است که در آیات گوناگون مطرح شده است مانند: مردان باید چشم شان را فرو گیرند، عورت شان را بپوشانند و سرزده وارد حریم زندگی خصوصی خانواده ها نگردند.

 

زنان چشم شان را فرو گیرند، شرمگاه شان را بپوشانند، از خودنمایی، پای کوبی و با کرشمه صحبت کردن بپرهیزند و اندام و زیور آلات خود را ننمایانند.

 

نویسنده عقیده دارد که حجاب خواسته مشترک زنان و مردان است و فلسفه آن با مطالعه چهار تقاضای فطری: حیا و آرایش در زنان و غیرت و شهوت در مردان، قابل درک می باشد و برخورد منطقی و درست با این چهار گرایش، ازدواج عاشقانه و پاک و زندگی خانوادگی همراه با آرامش، دوستی و مهربانی فزاینده را امکان پذیر می سازد.

 

کلید واژه ‏ها:

 

زن، خانواده، حیا، عفت، غیرت، شهوت، فطرت، حسادت، تجاوز جنسی، حجاب، ترس، فمینیزم، آدم و حوا، تبرج، زینت، آرایش . 

 

ضمیر عصر حاضر بی نقاب است *** گشادش در نمود رنگ و آب است
جهانتابی زنور حق بیاموز *** که او با صد تجلی در نقاب است(اقبال لاهوری،/544)

 

تاریخ مکتوب انسانی مدنی، بر این واقعیت گواهی می دهد که همزمان با آغاز زندگی اجتماعی زن، در قالب خانواده، خویشاوندان و جامعه، مفاهیم محرم و نامحرم و گونه ای از حریم گیری و محدودیت، به عنوان معیار بایدها و نباید ها در برقراری روابط جنسی، شکل معاشرت، چگونگی تماس گفتاری و پوشش بدنی، مطرح بوده و جلوه حجب، حیا و عفاف او به حساب می آمده است.

 

یکی از نمادهای حیا و عفاف، نماد پوشش و لباس، بوده است و پایبندی به آن برای زنان یک کمال و حراست از آن برای مردان، افتخار وشرافت به حساب می آمده است. ولی چهار قرن پیش، در اثر رنسانس در غرب ( حداد عادل،/ 28)، فرهنگ شرم ستیزی و عفت گریزی، طراحی گردید.

 

با این تحول، محرم و نامحرم معنای خود را از دست داد، شرم، حیا و عفت همراه با لباس زن فرو ریخت، تمام محدودیتها، در تعامل دو جنس مخالف، از میان برداشته شد (راسل،/ 68) و پوشش اندام مشخص کنندة جنسیت زن، نشانه عقب ماندگی و مخالف حق آزادی او قلمداد گردید.

 

فرهنگ حیا گریزی، به سرعت غرب را درهم نوردید و شعار جهان گشایی سر داد و هم اکنون نه تنها تمام جوامع غیر اسلامی را زیر سلطه خود دارد که نبرد سنگینی را در جوامع اسلامی نیز رهبری می کند و با استخدام بسیاری از دولتها و جریانهای سیاسی _ مدنی دراین بخش ازجامعه بشری به پیشروی در مسیر حیا ستیزی و عفاف گریزی ادامه می دهد.

 

پیامد این جنگ نابرابر، قبل از هر چیز به فراموشی سپرده شدن نظام خانوادگی پیشنهادی قرآن و دیگر ادیان آسمانی است که با تکیه بر دو شاخص دوستی و اعتماد متقابل زن و شوهر، تربیت نسلی را نوید می دهد که در ذات خود، ظرفیت ساختن جامعه و تمدن معنویت محور را که نیاز اصلی بشر امروز است، نهفته دارد.

 

این نوشتار، ضمن تأکید بر واقع بینانه بودن دغدغة فرو پاشی نهاد خانواده و کارکرد های مثبت آن، می کوشد تا راز و رمز آموزه های قرآن در باب حجاب را باز جسته و معرفی کند تا مگر از این رهگذر به مبانی عقلانی و فطری حجاب پرداخته و از این رهگذر گامی در جهت آسیب شناسی فرهنگ برهنگی بردارد.

 

خاستگاه حجاب

 

حجاب به هر حال محدودیت هایی را به همراه دارد و چه بسا آنان که فرصت تأمل ندارند یا در سایه وسوسه فرهنگ غرب، زندگی می کنند، پیشنهاد حجاب را برای زنان تبعیض آمیز و مصداقی ازاستبداد و خودخواهی مردان تلقی نمایند و تحت فشار تبلیغات رو به گسترش فیمینیستی، آهنگ رویاروی با آن را سر دهند یا در صورت ناگزیری با احساس مظلومیت، سر تسلیم در برابر آن فرود آورند!

 

وقتی طرح حجاب با چنین ذهنیتی رو به رو باشد، نه تنها مقبولیت پیدا نمی کند که از پیدایش صمیمیت در کانون خانواده نیز جلو گیری می نماید.

 

چه این که در این صورت زنان، حجاب و عفاف را، تحمیلی از سوی مردان تلقی خواهند کرد که سرپوشی بر خود خواهی و منیت و سلطه جویی آنان است!

 

بنابراین کسانی که جز این می اندیشند و برای حجاب فلسفه و کارکرد دیگری قایلند، باید قبل از هر چیز به ابهام زدایی از چهرة حجاب بپردازند.

 

در جوامع دینی، بی حجابی و با حجابی را بازتاب بی حیایی و با حیایی قلمداد کرده اند ( میرشاهی،/ 105) و معتقدند که شرم، حیا و حجب درونی زنان به صورت حجاب تن، نمود می یابد و بی پروایی در برهنگی حکایت از بی حیایی دارد.

 

بی تردید حیا و عفاف دو حالت روحی است که بخشی از رفتار بیرونی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و با استمرار فتار مناسب، به ثبات و استواری بیشتر می انجامد. راغب می گوید:

 

 

« حیا عبارت است از خود داری نفس از انجام هر کاری که آن را زشت می داند.» (راغب اصفهانی،/270)

 

« عفاف یعنی پدید آمدن حالتی در جان آدمی که به وسیله آن از غلبه و تسلط تمایلات سرکش جلوگیری می شود.» ( همان /573)

 

فمینیست ها و طرفداران برابری زن و مرد، اساساً حالات ویژة روحی زنان را نتیجة تلاش استثمارگرایانه مردان می دانند و فطری و غریزی بودن حیا و عفاف زنان را به عنوان بستر و خاستگاه روانی حجاب، نمی پذیرند.

 

جان استوارت میل می گوید :

 

« طبیعت این دو مادام که مناسبات کنونی را با هم دارند، قابل شناخت نیست.

 

اگر مردان در جامعه بدون زن، و زنان در جامعه بدون مرد، به سر برده بودند و یا اگر جامعه ای شکل گرفته بود که در آن زنان زیر سلطه مردان نبودند، آنگاه می توانستیم دربارة تفاوت ذهنی و اخلاقی زن و مرد سخن بگوییم که احتمالاً ازطبیعت آنان سرچشمه می گیرند. آنچه را امروز طبیعت زنان می نامند چیزی یکسره تصنعی است، زیرا محصول سرکوب در برخی جهات و تشویق در جهات دیگر است، (میل،/32)

 

ولی دیدگاه دیگر، بر طبیعی بودن حیا و عفت زن تأکید دارد و آن را باور مشترک تمام ملتهای جهان می شناسد.

 

منتسکیو بر اساس این دیدگاه به قانونگذار، اجازه می دهد که در صورت تأثیر منفی محیط طبیعی و مشاهده بی بند و باری زنان، با تشریع قانون مناسب، به حراست از طبیعت و قانون طبیعی همت گمارد:

 

« تمام ملل جهان دراین عقیده مشترک هستند که زنها باید حجب و حیا داشته باشند تا بتوانند خود داری کنند، علتش این است که قوانین طبیعت این طوری حکم کرده و لازم دانسته زنها محجوب باشند و بر شهوات غلبه نمایند .طبیعت مرد را طوری آفریده که تهورش زیادتر می باشد ولی زن را طوری آفریده که خود داری و تحملش زیادتر است.

 

بنابراین هرگز نباید تصور کرد افسار گسیختگی زنها برطبق قوانین طبیعی است بلکه افسار گسیختگی بر خلاف قوانین طبیعت می باشد و برعکس، حجب و حیا و خود داری مطابق قوانین طبیعت است، زیرا طبیعت ما را طوری آفریده که به نقص خود پی ببریم و به همین جهت است دارای حجب و حیا هستیم .

 

زیرا حجب و حیا همانا خجلتی است که شخص از نقص و عدم کمال خود دارد.

 

حال اگر تأثیر آب و هوای محلی، به قدری زیاد باشد که این قانون طبیعی یعنی حجب و حیا را نقض نماید، قانون گذاران، بایستی به وسیله وضع قوانین مخصوصی، این نقصان را رفع کنند تا قوانین طبیعی به قوت خود باقی بماند» (منتسکیو،/ 442)

 

روسو نیز اعتقاد داشت که مرد و زن تمایلات جنسی نامحدود دارند.

 

خداوند برای فروکش کردن نیروی شهوت مرد، به او عقل ارزانی داشته و به زن، حجب و حیا بخشیده است. ( آکین،/167)

 

در این میان، دیدگاه قرآن در عین بر خورداری از ویژگی مخصوص به خود، دیدگاه نخست را نمی پذیرد و طرح و نگاهی دارد که به دیدگاه دوم نزدیک تر است.

 

عفاف، دارای ریشه در ذات انسان

 

قرآن موضوع حیا و عفاف را مخصوص زنان نمی داند بلکه معتقد است که ذات و سرشت انسان، اقتضای حیا و عفاف را دارد. و این محیط اجتماعی و القائات دینی- فرهنگی و یا سود جویانه نیست که شرم از برهنگی و خطا را باعث شده است.

 

– هر چند این عوامل در شکوفایی یا فرو کاسته شدن آن تأثیر دارند-

 

قرآن برای این که مفهوم فوق را بیان کند، برای انسان، مرحله ای را ترسیم کرده است که در آن مرحله انسان هنوز به فرهنگ، دین روابط تولید و توزیع، مناسبات اجتماعی و رقابت و حس مالکیت و ... دست نیافته است تا از آن ها تأثیر پذیر باشد.

 

قرآن از زمان و مکانی یاد کرده است که انسان نخستین، در قالب یک مرد به نام آدم و یک زن حیات خود را بی هیچ دغدغه فرا انسانی آغاز کرده بودند.

 

در این فضای کاملاً طبیعی، آدم و همسرش به هر حال راهی را انتخاب می کنند که نتیجه آن فرو افتادن حجاب و آشکار شدن چیز هایی بود که آن را بر اساس ذات و سرشت انسانی خود، زشت می دانستند، و چون زشتی را احساس کردند، در صدد پوشاندن آن بر آمدند.

 

« فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا یَخْصِفَانِ عَلَیْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ» ( اعراف / 22)

 

«چون آدم و همسرش از آن درخت بچشیدند، شرمگاه شان پدیدار گشت و آنها شروع کردند به چسباندن برگهای بهشت بر تن خود.»

 

بر اساس روایتی امام صادق (ع) می فرماید:

 

«وقتی آدم و حوا از آن درخت خوردند، زیور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند.» (الحویزی، 2/ 12)

 

با اتکاء به ذاتی بودن حیا و عفاف، قرآن زنان و مردان را دعوت به عفت ورزی می کند با این تفاوت که عفت ورزی مردان با کنترل بر شهوت و پرهیز از چشم چرانی حاصل می آید و حیای زن، با حریم گیریهایی که یکی از نمودهای آن پوشش تن می باشد.

 

قرآن خطاب به مردانی که به دلیل فقر، نمی توانندازدواج کنند، می گوید: 
« سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نور /33)

 

« کسانی که توان ازدواج ندارند، باید راه عفت پیش گیرند تا خداوند با بخشش خود آنها را بی نیاز گرداند.»

 

رفتار حضرت موسی (ع) می تواند مصداق بارز این نوع عفت ورزی باشد که پس از اجابت دعوت شعیب موقع رفتن به خانه ایشان، برای این که چشمش به قد و قامت زن نامحرم نیفتد، به دختر شعیب پیشنهاد کرد که پشت سر او حرکت کند و راه خانه را به او بنمایاند.

 

این برخورد موسی را، دختر شعیب نوعی امانتداری شمرد (همان،4/ 122) و خداوند نیز تلقی او را مورد تأیید قرار داد:

 

« قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الأمِینُ» (قصص/26)

 

«یکی از آن دو گفت: پدر ! او را، مزدوری بگیر، زیرا بهترین کسی به مزدوری می گیرد آن است که نیرومند و امین می باشد»

 

قرآن در دو آیة مختلف، با بیانی خاص حیای زن و نیز عفاف وی را ستوده است.

 

1- در داستان موسی، آنگاه که دختر شعیب بازگشت، تا موسی را نزد پدر فرا خواند، قرآن می گوید:

 

«فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاء» ( قصص/25)

 

« پس یکی از آن دو دختر که با شرم و حیا راه می رفت نزد موسی (ع) آمد.»

 

2- قرآن به زنان سالخورده اجازه می دهد که حجاب رویین و روپوش شان را که زنان روی لباسهای معمولی می پوشند، کنار نهند.

 

ولی سپس می گوید اگر به قصد عفت ورزی، خود را با آن بپوشانند، بهتراست:

 

«وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاتِی لا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ» (نور /60)

 

« بر زنان بازنشسته که امیدی به زناشویی ندارند، باکی نیست که روپوش خود را فرو نهند، بی آنکه زیور و آرایش خود را به نمایش گذارند و اگر عفت ورزی کنند (و آن را بپوشند) برایشان بهتر است و خداوند شنوا و داناست» .

 

حریم گیریهای بایسته

 

بر اساس اظهارات و مطالعات علمی و تجربی، زنان در قدم نخست دنبال علاقة قلبی مرد هستند و انتظاردارند که مردان دنبال پیوند وجودی با آنان باشند و نه برقراری رابطه جنسی! همانگونه که تهاجم جنسی و شهوانی مرد برای زن، ناخوشایند و مایه نفرت است، نگاه جنسی و شهوانی او نیز برایش ننگ آور می نماید.

 

در این رابطه اظهارات خانم سیمون دو بوار (دانشمند و حقوقدان فرانسوی) که از یک جامعة سکولار گزارش می دهد خواندنی است وی می گوید:

 

« دختران جوان دوست دارند، مردان، خود آنها را بخواهند نه بر قراری رابطه جنسی با آنان را، از این رو نگاه های مردان در عین این که آنها را می ستاید آزار هم می دهد، هوس مرد، به همان اندازه که تحسین است توهین هم هست.

 

دختران طبیعتاً اگر احساس کنند مردان به بدن آن ها نظر جنسی دارند، سعی می کنند خود را بپوشانند، شرم و حیا از همین جا معلوم می شود.» (سیمون دو بووار،/ 56)

 

تخیلات جنسی ناشی از نگاه مردان به اندام زنان هم مایه شرم برای زنان است و هم عامل ترس، زیرا خطر تجاوز و تعرّض را در ذهن شان ایجاد می کند، به همین دلیل زن با تمام اعضا و جوارحش «عورت» شمرده شده است که در معنای آن ترس و حیا هر دو نهفته می باشد.

 

دیدگاه دیگر این است که:

 

« وجود دو خصوصیت در زنان به آنها فرصت می دهد که توهم جنسی مردان مایه نگرانی شان باشد، نخست این که غریزة جنسی در حال غلیان ندارند که در نخستین بر خورد با مردان به یاد اشباع آن باشند.

 

دوم این که به صورت طبیعی و با الهام از فطرت خدادادی، پاکدامنی و عفت برای آنها، از اهمیت بیشتری برخوردار است، به همین دلیل احساس خطر تجاوز جنسی بر لباس پوشیدن آنان اثر می گذارد.» (پاملاآبوت،/234)

 

در روایت نبوی (ص) آمده است:

 

« الحیاء عشره اجزاء فتسعه فی النساء و واحد فی الرجال » ( الهندی،3/ 121)

 

«حیا ده جزء دارد، نه تای آن در زنان است و یکی ازآن در مردان.»

 

به هر حال اگر بپذیریم که نگاه صرفاً جنسی مردان به زنان آمیزه ای از نفرت و ترس را در روح زن به وجود می آورد و همین حالت روحی به او انگیزة حریم گیری و میل به عفت ورزی می دهد، تدابیری لازم می نماید که به دغدغه های روحی و ارزشی زنان پاسخ مثبت دهد.

 

قرآن در این زمینه پیشنهادها و راهکارهایی را ارائه می دهد که در این مقاله تحت عنوان «گونه های حریم گیری» مورد بحث قرار می گیرد و رعایت آنها منجر به تأمین عفت در حیات اجتماعی می گردد.

 

حریم گیری ها به دو بخش مشترک و مختص، تقسیم می شود، برخی مشترک میان زن و مرد است و بعضی ویژة هر یک.

 

زن و مرد هر دو وظیفه دارند که از چشم چرانی بپرهیزند و برای اندام جنسی خود، پوششی برگزینند که مانع رؤیت شود:

 

« قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (30) وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ... » (نور / 30-31)

 

« به مؤمنان بگو چشمهای خود را فرو گیرند و شرمگاه خود را بپوشانند، این برای آنها پاکیزه تر است. خداوند از آنچه انجام می دهید آگاه است و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو گیرند و شرمگاه خود را بپوشانند.»

 

حفظ و پوشش اندام جنسی، همانگونه که با برهنگی تضاد دارد، با لباسی که دراثر تنگی یا نازکی پوشش کامل به حساب نیاید نیز ناسازگار می باشد.

 

عایشه می گوید خواهرش اسماء بر پیامبر وارد شد در حالی که جامة نازک بر تن داشت، پیامبر(ص) از او رو گرداند فرمود:

 

« یا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحیض لم تصلح ان یری منها إلا هذا و هذا » اشار الی وجهه و کفیه » ( ابی داوود، 4/ 131)

 

« ای اسماء! هر گاه زن به رشد جسمی (و به سن تکلیف رسید)، شایسته نیست از اندام او جز صورت و کف دستانش دیده شود.»

 

در بخش وظایف ویژه، به مردان فرمان داده شده است که سرزده و بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوند و بدینوسیله آسایش و آزادی زنان را در خلوتگاه خانه شان بهم نزنند.

 

زنی خدمت پیامبر عرض کرد یا رسول الله، من در خانه ام وضعیتی دارم که نمی پسندم هیچ کسی مرا با آن وضع ببیند، اگر در چنین شرایطی کسی بر من وارد گردید چه کار کنم؟ پس آیه زیر نازل شد (سیوطی، 6/171)

 

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نور 27)

 

«ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه هایی غیر از خانه خود، بدون اجازه گرفتن و سلام کردن بر اهل آن، وارد نشوید، این برای شما بهتر است، امید است متوجه سرّ این فرمان بشوید.»

 

اگر مرد بنا است چیزی بخواهد، حق ندارد بدین بهانه، سر زده وارد خانة دیگران شود، بلکه باید از پشت پرده یا دیوار، صدا بزند و خواسته اش را با اهل خانه درمیان گذارد. (مطهری، مجموعه آثار،19/ 498 )

 

قرآن در مورد زنان پیامبر(ص) می فرماید:

 

«وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (احزاب /53)
« هرگاه از زنان پیامبر کالایی خواهید، ازپشت پرده بخواهید. این برای پاکی دلهای شما و آنان تأثیر گذارتر است.»

 

حتی غلامان و پسران نا بالغ هم حق ندارند در ساعت های معین که زمان خلوت زن و شوهر است بدون کسب اجازه بر آنان وارد شوند. (مکارم شیرازی،14/ 538)

 

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشَاءِ ثَلاثُ عَوْرَاتٍ» (نور / 58)

 

«ای کسانی که ایمان آورده اید! باید خدمتکاران و پسران نابالغ تان، در سه وقت اجازه ورود بگیرند: پیش از نماز صبح، در نیمروز موقعی که لباسهای خود را برای استراحت بیرون می آورید و بعد از نماز عشاء، این سه وقت، سه زمان اختصاصی برای شماست.»

 

حریم گیریهای پیشنهادی قرآن، در مورد زنان، مربوط به رفتار، گفتار و لباس پوشیدن آنان می شود و آمیخته باهشدار و بیدار باش می باشد.

 

قرآن پذیرفته است که تعامل زن و مرد در حیات اجتماعی، اجتناب ناپذیر است ولی درباره محتوا، شکل و شیوه معاشرت، طرح و توصیة ویژه دارد.

 

از این رو، با پذیرش مشروعیت اصل گفت وگو از به کار گیری شیوه نازکی و لطافت در صدا و کلمات و جملات دارای معنای باطل و ناروا، باز می دارد.

 

«یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا» (احزاب / 32)

 

« پس در گفتار فروتنانه و با کرشمه سخن مگوئید تا بیمار دلان به طمع نیفتند. و لحن پیراسته از باطل بر زبان جاری کنید»

 

پایکوبی و خود نمایی و جلوه گری زنان و گام برداشتن به گونه ای که صدای زیور هایی که به پا می بسته اند، آشکار شود، مورد نهی صریح قرآن قرار گرفته است.

 

« وَلا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ» (نور / 31) 
« پای بر زمین نکوبند به گونه ای که زینت پنهان داشته شان را به اطلاع دیگران برسانند!- و مردان غریبه را به خود جلب نظر نمایند-.»

 

خودنمایی – حتی اگر توسط زنان سالخورده هم صورت بگیرد – نارواست.

 

«وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاتِی لا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَات»(نور/ 60)
«زنان بازنشسته که امید به ازدواج ندارند ، اجازه دارند که جامه های خود را کنار گذارند بدون این که با زیور آلات شان به خودنمایی بپردازند.»

 

«وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الأولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا» (احزاب /33)

 

« به گونه خودنمایی جاهلیت پیشین ، به خودنمایی نپردازید.»

 

این که منظور از «جاهلیت اولی» چیست و آن ها چه رفتاری داشته اند، نقلهای مختلفی وجود دارد. از جمله:
1- جاهلیت اولی عصر قبل از اسلام است که در آن عصر، زنان غیر از همسر خود، ارتباط دوستی با مردان دیگر نیز داشتند، با این تفاوت که آمیزش جنسی را حق همسر خود می دانستند ولی با دوستانش سایر ارتباطهای جنسی را مانند بوسیدن، در آغوش کشیدن مجاز می شمرده اند. (طبرسی، مجمع البیان، 4/356)

 

- چیزی که امروز در جامعة سکولار و غیر دینی رواج دارد!-

 

2- تبرّج جاهلیت اول، مربوط به زمان تولد حضرت ابراهیم(ع) می شود که در آن زمان، زنان پیراهن های تزیین شده با مروارید می پوشیدند، در وسط راه، حرکت می کردند و در برابر چشم مردان جلوه می کردند. (طبرسی، جوامع الجامع، 2/321)

 

3- جاهلیت پیشین عبارت است از فاصلة زمانی هزار ساله بین ادریس و نوح که در آن روز عیدی رسمیت پیدا کرد، همة مردم در آن روز گردهم جمع می شدند و زنان خویشتن می آراستند و این گردهمایی و جلوه گری زمینه در آمیختن زنان و مردان را فراهم می آورد و تمایلات جنسی را مشتعل می ساخت و به رفتار ناشایست می انجامید فذلک قول الله «وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الأولَى» (رازی، 15/416)

 

دیدگاه های فوق می تواند گویای این باشد که تبرج همان خود نمایی با انگیزة جنسی است که سطوح گوناگون دارد، رسواترین گونه های آنرا خودنمایی آمیخته با اختلاط و فحشا را تشکیل می دهد که در عصرحاضر نیز بر روابط بسیاری از زنان و مردان جوامع غیر دینی، سایه افکنده است.

 

گویا آیة قرآن (احزاب/33) هم پیشاپیش از این واقعیت تلخ خبر داده است، زیرا رفتار انسانها در طول تاریخ تکرار پذیر است.

 

امام صادق (ع ) نیز با اشاره به چنین پیش بینی، ذیل آیه یاد شده می فرماید: 
« ای سیکون جاهلیة اخری» (قمی ،2/193) 
«در آینده نه چندان دور، جاهلیت دیگری، شکل خواهد گرفت.»

 

آخرین گونه حریم گیری ویژة زن، پوشش و حجاب است که تبیین فلسفه آن هدف اصلی این مقاله می باشد:

 

 

 

 


| دوشنبه 91/9/27 | | 11:48 عصر | | هاجر عسگری |
درباره وب


دانشجوی کارشناسی ارشدمشاوره
کلام شهیدان

سایر امکانات



بازدید امروز: 26
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 80547