سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب گوهر در صدف
پیامک های حجاب

هویت حجاب

 

تردیدی نیست که حجاب واژة عربی است و در لغت هم به معنای پرده آمده و هم به معنای پوشش، و در هر دو معنا، جلوگیری از مشاهده نهفته است.

 

لغت شناسان چه درگذشته مانند اسماعیل ابن حماد الجوهری (متوفای 393 ق) در کتاب «الصحاح» (1/ 107) وچه درعصرجدید مانند صاحب «المنجد فی اللغه» (1/118) به صورت همسان حجاب به معنای پوشش را مورد تأکید قرار می دهند، فقیهان نیز واژة حجاب را در مورد پوشش زنان بکار برده اند.

 

البته پیشینه این نوع کاربرد نیز درکتاب های لغت زمینه مطالعه دارد.

 

زمخشری (متوفای 538 ه) در مقام شمارش موارد استعمال واژة حجاب می گوید:

 

« ضرب الحجاب علی النساء » (زمخشری، اساس البلاغه،/73)

 

«واجب گردید حجاب بر زنان.»

 

صاحب کتاب « منتهی الارب فی لغه العرب » نیز می گوید: 
« احتجب المرأه بیوم » «یک روز است که این زن گام در حجاب نهاده است»

 

این تعبیر زمانی به کار می رود که دختر نه سالش تمام شده باشد و اولین روز ورود او به سن بلوغ ولزوم رعایت حجاب باشد.» (صفی پور،1/ 222)

 

قرآن دو عامل را مکمل هم در تحقق عفاف می داند، حریم چشم نگاه داشتن و حریم پوشش اندام، رعایت کردن.

 

«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ...» (نور /31)

 

« وبه زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (ازنگاه هوس آلود ) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را – جز آن مقدار که نمایان است – آشکار ننمایند، و(اطراف) روسری های خودرا برسینه خود افکنند...»
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لأزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»(احزاب /59)

 

«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمان بگو که جلابیب خود را بر خود نزدیک کنند، این نزدیکتر است به این که شناخته شوند، پس مورد آزار قرار نگیرند.»

 

تعیین کمیت و کیفیت حجاب، بر اساس آیات فوق، واکاوی واژه های کلیدی «خُمُر» «جَلابیب» و«زینت» که نقش اصلی در بیان ماهیت حجاب اسلامی دارند بستگی دارد.

 

«خُمُر»، چنان که از شأن نزول آیه پیداست (حر عاملی ،14/ 138) نام دیگرش مقنعه است که در صدراسلام از پوشیدنی های رایج مدینه به حساب می آمد. بدین صورت که زنان، از آن، به عنوان روسری، استفاده می نمودند ولی دو طرف آن را از پشت گوش رد نموده، پشت گردن می انداختند، به گونه ای که سینه، زیر گلو و دور گردن، برهنه می ماند، آیه طبق فهم ابن عباس (طبرسی، مجمع البیان،4/ 138) دستورداد که ظرفیت این پوشش مورد استفاده قرار گیرد و باید به وسیله آن زنان موی سر، سینه، دور گردن و زیر گلوی شان را نیز بپوشانند.

 

«زینت» که نقطه مقابل زشتی است طبق نظر راغب اصفهانی، در قرآن دارای سه مصداق می باشد که عبارت است از:

 

زینت نفسانی مثل علم و اعتقادات خوب، زینت بدنی مانند نیرومندی و قد بلندی و زینت خارجی چونان مال و مقام (راغب اصفهانی،/388)

 

در رابطه با حجاب زنان، دو نوع زینت، مورد توجه مفسران و فقها قرار گرفته است؛ یعنی هم زیور آلات که زینت خارجی است باید پوشیده باشد و هم اندام و اعضای آنان که از زیبایی خاص به ویژه از منظر مردان برخوردار است.

 

روایت امام باقر(ع) نیز زینت بودن اندام زن را تأیید می کند. امام پس از معرفی جامه، سرمه، انگشتر، حنای دستها و النگو، به عنوان زینتهای آشکار، می فرماید:

 

« الزینة ثلاث زینه للناس و زینة للمحرم و زینة للزوج، فاما زینة الناس، ذکرناها و اما زینة المحرم، فموضع القلادة فما فوقها و الدملج و مادونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زینة الزوج، فالجسد کله » (قمی،2/101 )

 

«زینت به سه بخش تفسیم می شود: 1- زینتی که لازم نیست از چشم مردم نهان شود. 2- زینتی که باید ازچشم عموم نهان شود ولی از محارم لازم نیست پوشانده شود. 3- زینتی که باید از همه پنهان نگاهداشته شود، جز همسر. قسم اول را بازگوکردم – صورت و دستها از مچ به پایین- قسم دوم که مشاهده آنها برای محارم روا می باشد، عبارتند از گردنبند به بالا وجای بازوبند به پایین و خلخال به پایین و سوم که اختصاص به شوهر دارد تمام بدن زن است.»

 

قسمت عمده اندام و زیور آلات زنان، بر اساس آیه : « وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» (نور/ 31) با پیراهنی که بدن نما نباشد – چونان که در روایت عایشه بود – و شلوار، پوشانده می شود.

 

در روایتی از امام علی (ع) آمده است:

 

«کنت قاعدا فی البقیع مع رسول الله فی یوم دجن و مطر اذ مرت امرأة علی حمار، فوقع ید الحمار، فی وهد? فسقطت المرأه فاعرض النبی بوجهه فقالوا یا رسول الله انها متسروله قال اللهم اغفر للمسرولات ثلاثا، ایها الناس اتخذو السراویلات فانها من استر ثیابکم و حصنوا بها نسائکم اذا خرجن » (النوری 3/244)

 

«در روز ابری و بارانی، با پیامبر(ص)، در بقیع نشسته بودیم که زنی رد شد، در حالی که بر چهار پایی سوار بود، پای مرکب داخل چاله رفت و زن بر زمین افتاد، پس پیامبر(ص) صورتش را برگرداند تا نگاهش به اندام زن نیفتد. گفتند: ای رسول خدا، آن زن شلوار به تن دارد. پیامبر(ص) سه بار فرمود: پروردگارا زنانی را که شلوار می پوشند مغفرت نما. مردم ! شلوار را برگزینید که در میان لباسهای شما بهترین پوشش است و به وسیله آن زنانتان را موقع بیرون رفتن از خانه، در حفاظ و امنیت قرار دهید.»

 

و اما «جلباب»، رو پوشی است که بالای لباسهای معمول و خانگی، مورد استفاده قرار می گیرد.

 

به ویژه زمانی که برای کاری بیرون از منزل می روند.

 

به عبارت دیگر، زنان بر اساس علاقه ای که به آرایش و نمایش دارند، زیباترین و تنگ ترین لباس را برای پوشش بر می گزینند.

 

قرآن می گوید داشتن چنین لباسی در خانه اشکال ندارد ولی وقتی بیرون می روید، باید روپوشی نسبتاً بزرگی داشته باشید که آن را بر روی لباسها، بر خود بپیچید، تا لباس تن پوشتان دلهای بیمار را به طمع نیندازد.

 

این مطلب از اظهارات بسیاری از اهل لغت و تفسیر قابل استفاده است که می گویند: 
«جلباب، از روسری بزرگتر و از عبا کوچک تر است.» (الزمخشری، الکشاف،5/97) « و به تعبیر دیگر از ملافه کوچکتر و کوتاه تر است» (احمد مطلوب،/46 ) « و از روی مقنعه و پیراهن» (المراغی،24-22/36)، «سر، پشت، سینه زنان را می پوشاند.» (احمد مطلوب، / 46)

 

ام سلمه می گوید:
« وقتی آیه 59 احزاب نازل شد، زنان انصار [حجاب را رعایت کردند،] دراثر پوشیدن جامه های سیاه، موقع خروج از منزل، به گونه ای می نمودند که گویا کلاغ روی سر آنها نشسته بود.»( سیوطی، 6/ 659)

 

انتخاب پارچه سیاه، به عنوان روپوش لباس، از سوی زنان انصار، با دیدگاهی که هم اکنون درباره رنگ سیاه مطرح شده است کمال همخوانی را دارد.

 

بر اساس این دیدگاه رنگ سیاه صامت و مرده و به معنای نه (نقطه مقابل بلی) نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایی است و توجه بیننده را منصرف می کند. به همین دلیل استفاده از آن برای زنان در برابر جنس مخالف، سودمند تشخیص داده شده است. ( اردوبادی، آیین بهزستی اسلام، 3/ 31 )

 

فلسفه حریم گیری

 

با این که حیا و عفاف ریشه در سرشت آدمی دارد، اما به هر حال محدودیت آور نیز هست، اما نتایج حجاب آنقدر مهم است که زنان با رغبت این مقدار از محدودیت را پذیرا شوند.

 

و البته این رغبت زمانی شکل می گیرد که زنان و مردان به فلسفه، آثار و اهداف حجاب توجه داشته باشند.

 

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» (نور/27)

 

«ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه هایی جز خانه های خودتان، وارد نشوید تا آنکه خبر دهید و اجازه خواهید و بر اهل آن سلام کنید. این برای شما بهتر است، باشد که به یاد آرید.»

 

«وَإِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ» (نور 28)
«و اگر شما را گویند: باز گردید، پس باز گردید، بازگشت برای شما پاکتر است.»

 

« قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ» (نور /30)
« مؤمنان را بگو که دیدگان خویش را فرو دارند و شرمگاههای خود را بپوشانند، این، برای افزایش تزکیه آنها مؤثرتر است.»

 

«وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ» (نور/ 60) 
« [ زنان پیر] اگر حجاب را رعایت کنند برایشان بهتر است.»

 

«وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (احزاب /53)
« و هرگاه از زنان پیامبر (ص) کالایی خواستید، از پشت پرده بخواهید . این ، سبب افزایش طهارت دلهای شما و آنان می شود.»

 

«یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا» (احزاب /32) 
« ای زنان پیامبر شما مانند یکی از زنان دیگر نیستید اگر پرهیزکارباشید، پس در گفتار نرمی ننمایید، تا طمع آن کس که در دلش بیماری است برانگیخته گردد.»

 

« یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لأزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» (احزاب /59) 
«ای پیامبر، زنان و دختران خویش و زنان مؤمنان را بگو: روپوششان را بر خود نزدیک کنند. این نزدیک تر است به اینکه شناخته شوند و در نتیجه آزار نبینند.»

 

فلسفه حریم گیری ها، در این آیات، با عبارتهای: « خیر»، « ازکی »، « أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ »، « فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» و «ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ» گوش زد شده است.

 

اسامی تفضیل، در آیات فوق تنها در آیة‌‌‌‌‌‌‍ 60 سورة نور، به معنای حقیقی خود است؛ یعنی پوشیدن جلباب برای زنان سالخورده، از نپوشیدنش بهتر است و در سایر موارد نمی تواند متضمن معنای تفضیل باشد و گرنه معنای آیة 28 سورة نور، این خواهد بود که حجاب و پوشاندن شرمگاه مرد پاکتر است یعنی نپوشاندن آن ناپاک نیست!

 

بنابراین سخن ابن عاشور را باید تعمیم داد که تفضیل را به معنای تقویت می داند و نه برتری: 
«ازکی» (نور/30) تفضیل و برتری دادن را نمی رساند؛ بلکه مقصود ازآن تقویت تزکیه است که عامل مصونیت انسان از ارتکاب گناهان بزرگ می باشد. (ابن عاشور،19- 18/ 204)

 

« «اطهر» (احزاب/53) به معنای تقویت طهارت است و نه پاک تر بودن، یعنی صحبت کردن از پشت پرده، طهارت قلبی شما وآنان را، قوت می بخشد.

 

قلب هر دو گروه به وسیله تقوا، بزرگداشت حرامهای خدا و حرمت پیامبر(ص)، طهارت داشت ولی نه درحد عصمت، مشیت الهی بر این قرار گرفت.

 

که با از میان برداشتن ناچیزترین اسباب وسوسه های شیطانی و فراهم آمدن مراتبی از تقوای الهی، بهرة بیشتری از عصمت را در اختیار آنان قرار دهد.» (ابن عاشور،21/ 314)

 

حجاب، هم دافعه، هم جاذبه

 

آنچه تا کنون از حجاب و حیا و عفاف گفتیم حکایت از آن داشت که حجاب عاملی است برای دور کردن آسیب ها از ساحت زن، در حالی که همین عامل دفع و ردّ، در جایی دیگر به نوبة خود عامل جذب و زمینه جذابیت نیز است.

 

تقریباً همه، بر این نکته تأکید دارند که حیا و عفت قدر و قیمت زن را بالا می برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن با حیا، احترام قائلند و زن بی حیا و بی آزرم را حقیر می شمارند.
ولیام جیمز (روان شناس معروف آمریکایی) می گوید:

 

« زنان دریافتند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیر است و این را به دختران خود یاد دادند.» (ویل دورانت، لذات فلسفه،/ 129)

 

منزلتی ناشی از حیا که نقطه مخالف بی حیایی و به قول ویل دورانت دست و دلبازی است، به گونه های مختلف تعبیر شده و هر اندیشمندی، به شکلی بازتاب آن را در زندگی زن، به توضیح نشسته است.

 

ویل دورانت حیا را کمین گاهی می داند که زن با استفاده از آن می تواند همسر مورد نظرش را برگزیند یا مطابق دلخواهش اصلاح نماید:

 

« حجب و حیا برای دختران همچون وسیله دفاعی است که به او اجازه می دهد تا از میان خواستگاران خود، شایسته ترین آنان را برگزیند یا خواستگارش را ناچار سازد که پیش از دست یافتن بروی، به تهذیب خود بپردازد.

 

موانعی که حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ایجاد کرده، خود عاملی است که عاطفه و عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است» (ویل دورانت، قصة الحضاره،1/84)

 

خانم جینا لمبروزو (روان شناس معروف ایتالیایی)، تداوم عفت و حیای زن را مهم شناخته و دلدادگی مرد را در این رابطه مؤثر دانسته است:

 

« بدون شک منشأ حجب و حیای زن را در عشق و علاقه می توان یافت، چه این که زن وقتی مرد را به خویش علاقمند و خود را نسبت به او متمایل دید، منظور اصل خود نمایی و جلوه گری از بین می رود» (جینا لمبروزو،/48)

 

استاد مطهری بر این باور است که عفت و حجاب، برای زن هم وسیله تصاحب دل مرد است و هم حایل و مانع در برابر گرفتاران به جنون جنسی و انگیزه تجاوز:

 

« حیا و عفاف و ستر پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام، برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد، به کار برده است ... زن همان گونه که متوسل به زیور، خود آرایی و تجمل شد که از آن راه، قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد، دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق وطلب اورا تیز تر کند ومقام خود را بالا ببرد ... به طور کلی رابطه ای است میان دست نارسی و فراق از یک طرف وعشق و سوز وگرانبهایی از طرف دیگر یعنی عشق در زمینه فراقها ودست نارسی ها می شکفتند.

 

زن هر اندازه متین تر و با وقار تر و عفیف تر حرکت کند ... به احترامش افزوده است ... قرآن پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید :« ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ » یعنی این کار برای این که به عفاف شناخته شوند ومعلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه ، دور باش وحشمت آنها ، مانع مزاحمت افراد سبکسرمی گردد » (مطهری، مجموعه آثار، 19/421)

 

جلال الدین بلخی، این معنا را چنین به نظم آورده است:

 

آب غالب شد برآتش از نهیب***زآتش او جوشد چو باشد درحجیب 
چونکه دیگی حایل آمد هردو را***نیست کرد آن آب را کردش هوا 
ظاهرا بر زن چو آب از غالبی***باطنا مغلوب و زن را طالبی ( بلخی،/124)

 

یعنی، مرد چونان آب است و زن چونان آتش، اگر این دو بی هیچ مانعی در ارتباط با هم قرار گیرند، آن کس که مغلوب می شود وخاموش و سرد و بی خاصیت می گردد، زن است.

 

ولی اگر میان این آب و آتش، ظرفی حایل شود، آتش سرد و بی خاصیت نمی شود؛ بلکه می تواند با حرارت دائمی خود، وجود مرد را گرمایش و به غلیان و شور وا دارد.

 

مطهری می گوید: 
«مرد درعمق وجودش از ابتذال تسلیم ورایگانی زن متنفر است و عزت، استغنا وبی اعتنایی او را می ستاید مردی وجود ندارد که آرزوی داشتن همسر عفیف و با حیاء را درسر نپروراند یا از زیستن درکنار چنین زنی لذت نبرد.» (مطهری، مجموعه آثار ،19/422)

 

چرا تأکید بر حجاب و عفاف زن؟

 

زن و مرد در طبیعت، هر یک گرایشها، انگیزه ها، توانها و کارکردهای خاص خود و آسیب ها و ضرورت های ویژة خود را دارند.

 

از این رو در قرآن هر یک از آن دو به تکالیفی مکلّف شده اند که با هم یکسان نیست، چرا که اگر نقش زن در طبیعت و تدبیر الهی، نقش جذب و تسخیر و پذیرش قرار داده شده و لوازم این جذابیت و انگیزه ها و محرکهای لازم به او داده شده است.

 

پس او از همین ناحیه نیز آسیب پذیر است و وحی قرآنی خواسته است با برنامه ها و رهنمودهایی جلو آسیب ها را بگیرد و در عین حال اصل طبیعت زنانه زن را انکار نکند و ضد ارزش معرفی ننماید.

 

این است که در کنار تشویق او به ایجاد جذابیت مثبت برای همسر خود، وی را از به کار گیری این توان در زمینه های نادرست بر حذر داشته و از او خواسته است تا با حجاب و عفاف و حیا بر نیروی جذّابیت آفرینی خویش فائق آید و آن را مدیریت کند.

 

برخی از روانشناسان بر این باورند که همزمان با آغاز دوران بلوغ احساس تشخیص هویت نیز خود نمایی می کند؛ همانگونه که پسران در این مقطع سنی به سلطه جویی می اندیشند.

 

در دختران حالت انقیاد، جذب و قدرت جلب توجه آشکار می شود و در نتیجه علاقه پوشیدن لباسهای زیبا، آرایش کردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم بر داشتن و بروز حالت های مادرانه در آنان طبیعی است ولی در مرحله تکامل بلوغ و تعیین هویت انسانی زنان باید به جای جذب همه مردان، تنها به یک مرد توجه کرده و بقیه توانایی های جسمی و روحی خود را صرف سازندگی کنند .

 

البته این خطر وجود دارد که رشد شخصیت توقف پیدا کند و دختران به موجودات کاملا گیرنده تبدیل شده، همیشه اسیر توجه دیگران باشند.

 

امروز این خطر به صورت جدی تر مطرح است. در بسیاری از جوامع بشری این توقف به گونه های مختلف مورد تشویق قرار می گیرد.

 

ظهور زنان بی بند و بار و عشوه گر در پرده سینماها و تلویزیون، نقش معرفی الگو را دارد. (روحانی،/25 و32 و35)

 

خانم لمبروزو بدون یادآوری مراحل رشد هویت، زن را تشنه دلربایی می شناسد و برای تسخیر توجه و دلهای دیگران از ارائه اندام، تنظیم رفتار و گفتارش سود می برد:

 

«یکی از تمایلات عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که در چشم دیگران اثر مطلوب بخشیده و به وسیله حسن قیافه، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوش آهنگی صدا، طرز سخن گفتن و بالاخره شیوه راه رفتن خود، مطبوع طباع واقع گشته، احساسات آنها را تحریک نموده و روحشان را مجذوب سازد » (لمبروزو،/ 42)

 

وقتی دختران و زنان در کنار گرایش به لبخند زدن (هاید،/ 166) نزاکت در گویش، نمایش نرمی، ملایمت، رأفت و شفقت (اردوبادی، نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او،/ 83 ) به آرایش و نمایش می پردازند، جاذبه دو چندان پیدا می کند ولی عطش آنها در خود نمایی و جلب توجه دیگران نیز افزایش می یابد (روحانی، / 112 ) و به تبعیت از آن هزینه تجمل نیز بالا می رود.

 

براساس تحقیقی، زنان جهان شصت درصد در آمد سالانه شان را صرف زیبایی، خرید لوازم آرایش و بهداشت می کنند اکثر افرادی که چنین هزینه می کنند، زنان زیر 25 سال را تشکیل می دهند ( سایت انتخاب، 12 آبان 1386 )

 

 


| دوشنبه 91/9/27 | | 11:50 عصر | | هاجر عسگری |
درباره وب


دانشجوی کارشناسی ارشدمشاوره
کلام شهیدان

سایر امکانات



بازدید امروز: 24
بازدید دیروز: 6
کل بازدیدها: 80545