سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب گوهر در صدف
پیامک های حجاب

                                     به راستی حجاب چیست؟ و چرا استعمارگران این همه از ان می هراسند و هر ساله سرمایه گذاری های آن چنانی می کنند تا حجاب را از جامعه اسلامی بر گیرند و بی بند و باری را جایگزین آن سازند؟

همان طور که گفته شد ، حجاب همچون سدی محکم در برابر تهاجمات فرهنگی استعمار گران قرار می گیرد و نمی گذارد که سیل وحشتناک تهاجمات، ارزش و شخصیت زن را با خود ببرد و زنان بی شخصیت و نیمه عریان را شخصیت دهد و آزاد بگذارد، انهایی که مورد نفرت مردمند. حجاب می گوید زن نباید بازیچه دست های ناپاک شود؛‌ چرا که او صاحب شخصیت والاست.

در راستای زمینه سازی برنامه های استعمار ، رضاخان مجری طرح بی حجابی در ایران شد ، آن هم با توسل به زور و خشونت . رضاخان بعد از برگشت از ترکیه سعی داشت تا به طور صد در صد آداب و رسوم غربی را در ایران پیاده کند و در راه رسیدن به این هدف هر مانعی را از سر راه بردارد .

برای رسیدن به این هدف مقدماتی لازم بود، وی برای  شروع برنامه های  کشف حجاب ، مجالس و جشن هایی را در تهران بر پا کرد که بعدها به دیگر نقاط ایران سرایت کرد. این جشن ها همگی در راستای کشف حجاب ترتیب داده شده بود. اما چون حجاب در بین مردم از قدمتی طولانی برخوردار بود و در زندگی مردم ریشه دوانده بود، این گونه جشن ها و برنامه ها در ابتدای امر چندان موفقیتی بدست نیاورد، تا اینکه در 27 دی ماه سال 1314 شمسی در دانشسرای مقدماتی جشنی بر پا شد و رضاخان به همراه زن و دختران خویش که بی حجاب بودند، در این جشن شرکت کرد و سعی کرد که با این کار بی حجابی را در نزد مردم امری نیک جلوه دهد.

از طرفی وزرا و وکلا نیز زنان خود را به صورت بی حجاب در این جشن شرکت شرکت داده بودند. در این جشن این طور عنوان شد که تاکنون نصف جمعیت در آمار جمعیت ایران لحاظ شده است؛ چون آنها در پرده به سر می برده اند.

و این گفته یعنی کشف حجاب برای در نظر گرفتن حقوق زنان. رضاخان سخنرانی کرد و همه را به کشف حجاب تشویق نمود و قرار شد که جشن های دیگری هم ترتیب داده شود تا بیشتر در مورد کشف حجاب سخن گفته شود و چون این گونه جشن ها در توده مردم اثر نداشت و چندان موفقیتی به دست نیاورد، کار به تهدید و شکنجه کشید تا جایی که مامورین شهربانی پست ترین کارها را در این راه انجام دادند.

هنوز موضوع کشف حجاب مطرح نشده بود که مردم مشهد به نشانه اعتراض و مقاومت در سال 1314 جلسات متعددی را بر پا کردند. روحنیون پیش قدم شدند و این کار دولت را مقابله با اسلام قلمداد کردند.

در راس آنها فردی به نام آقا شیخ تقی معروف به بهلول بود که همه او را می شناختند . وی در رابطه با حجاب سخنرانی پر شوری علیه دستگاه حکومتی انجام داد.

وی از 16 مرداد سال 1314 تا 29 دی ماه همان سال جلسات متعددی را در مسجد گوهرشاد برگزار نمود. مردم را دعوت کرد و نسبت به دستگاه حکومتی اعتراض نمود  و مردم را از خطر بی حجابی آگاه نمود که این کار وی مردم را علیه دستگاه حکومتی به شورش واداشت.

مامورین وی را دستگیر نمودند و به پاسگاه حرم بردند، اما با درخواست مردم و اعتراض آنها، وی آزاد شد، بعد از آزادی به منبر رفت، در همین موقع (احتشام رضوی) نماینده آستان قدس خود را به منبر رساند و با شور و هیجان با مردم سخن گفت، به طوری که مردم تحت تاثیر سخنان وی قرار گرفتند و گریستند. مامورین صحن را محاصره کردند و اجازه ندادند کسی وارد شود.

در این درگیری که بین مردم و مامورین در گرفت، 25 نفر جان خود را از دست دادند. فردای آن روز مردم به عزاداری پرداختند، مامورین نظامی اطراف مسجد گوهرشاد جمع شدند و هنگام غروب مسلسل ها به کار افتاد و عده زیادی به شهادت رسیدند و بدین ترتیب بزرگترین فاجعه در مسجد گوهر شاد رقم خورد.

در مشهد مقدس صبح روز جمعه 10 ربیع سال 1354 قمری مصادف با 20 تیر 1314 شمسی مردم را متفرق ساختند و 100 نفر کشته و زخمی شدند.

شنبه یازدهم ربیع مردم در مسجد با چماق و بیل و داس برای دفاع جمع شدند، زنان وسط مسجد گوهر شاد چادر زده و حاضر بودند. مسلسل های سنگین بالای مسجد و عده ای مزدور داخل مسجد بودند. در نیمه های شب حمله آغاز شد، دو الی پنج هزار نفر را کشتند و 500 نفر را دستگیر کردند. گویند 56 کامیون جنازه ها را بردند و این تظاهرات در اعتراض به کشف حجاب بود.

سینا واحد در کتاب قیام گوهرشاد از قول حسین آستانه پرست دبیر علومی آن زمان نقل کرده :

پاسبانی را دیدم کنار دیوار جلوی زنی را گرفته ئ با چوب به پای او می زند و مکرر ناسزا می گوید و حرف های رکیک و با اینکه آن زن با روسری و آنیفورم بود و چادر نداشت، می گفت: این تنوره را از پایت بیرون کن، منظورش شلوار سیاه بلند بود و آن زن می لرزید و اشک می ریخت و التماس می کرد. اکنون هم از یاد آن ستم و بی عفتی اعصابم می لرزد.

امام مهدی (عج) و حجاب

در خاتمه این قسمت شایان ذکر است که بانوان باور دارند این کشور متعلق به حضرت بقیه الله الاعظم (عج) است، صاحب اصلی اوست، نباید بپسندند که در این میهن بدحجابی باشد؛ زیرا آن امام عزیز از فرهنگ بدحجابی آزرده خاطر می شود و رنج می برد. برای روشن شدن مطلب به نقل دو حکایت پرداخته می شود که حضرت مهدی (عج) سفارش اکید به حجاب بانوان دارد:

دو چیز کمر مرا شکسته است

در زمان رژیم شاه وقتی به اجبار کشف حجاب کرده بود، در همان زمان جناب مستطاب آقای توکلی که یکی از متدینین و ساکنین مشهد مقدس بوده، می فرمودند:

من در بندر ترکمن (بندر شاه سابق) میهمان روحانی آن شهر بودم. بعد از ناهار می خواستم استراحت کنم،‌دراز کشیده بودم، ولی هنوز چشمهایم باز بود و خوابم نبرده بود. ناگهان دیدم در اتاق باز شد و حضرت بقیه الله روحی فداه وارد اتاق شدند و سلام کردند. من جواب سلام آن حضرت را دادم، ولی وقتی خواستم برخیزم،‌آن حضرت با دست اشاره فرمودند که برنخیز و تصرف ولایتی در من کردند که من نتوانستم تکان بخورم. سپس آن حضرت نزدیک من آمدند و فرمودند: دو چیز کمر مرا شکسته است. یکی وضع مدارس و فرهنگ ای مملکت است (زمان رژیم رضاشاه) و دیگر بی حجابی زنان هاست و بعد فرمودند: دل مادرم زهرا(س) از پهلویش شکسته تر است. و بعد آن حضرت گریه کردند، من هم اشکم ریخت، اما با مجردی که با دستم اشکم را پاک کردم و چشمم را باز نمودم،‌آن حضرت را ندیدم.

مثل این باشید، تا من دنبال شما بیایم

یکی از علمای بزرگ – مرحوم آیت الله سید باقر مجتهد سییستانی، پدر آیت الله سید علی سیستانی و مرحوم سید محمود سیستانی- در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان (عج) شرفیاب شود، ختم زیارت عاشورا را در چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند. ایشان فرمودند:

در یکی از جمعه های آخرین، ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه نزدیک آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم،‌ می تابید. حال عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و به دنبال آن نور بدر به آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود،‌ از درون خانه نور عجیبی می تابید.

در زدم، وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم حضرت ولی عصر(عج) در یکی از اطاق های آن خانه تشریف داشتند و در آن اطاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید به روی آن کشیده بودن. وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: چرا این گونه دنبال من می گردی و رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید(اشاره به آن جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم.

بعد فرمودند: این بانویی است که در دوره بی حجابی (رضاخان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامده، مبادا نامحرم او را ببیند.

                               


| پنج شنبه 91/10/7 | | 8:16 عصر | | هاجر عسگری |
درباره وب


دانشجوی کارشناسی ارشدمشاوره
کلام شهیدان

سایر امکانات



بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 80594