سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حجاب گوهر در صدف
پیامک های حجاب

فلسفه پیدایش زن

امروزه بر اثر تهاجم افکار غربی این سر وصدا که اسلام زن را در نقاب یا پرده کرده و او را به این صورت خفه نموده ودر  چهار دیواری زندانی نموده است هر کجا به گوش می رسد اما در حقیقت ، این تبلیغات نتیجه این است که اینگونه افراد از هدف و مقصد پیدایش زن آگاهی ندارند ودنیا را مدّنظر قرار داده اند. اگر ایمان دارند که خالق  تمام کائنات وانسان ونیز خالق مرد وزن  خداوند  است ، باید این را از خدا بپرسید که مرد به چه هدف و مقصدی آفریده شده است و زن برای چه خلق شده است ؟ یا به عبارتی دیگر هدف اصلی از پیدایش مرد وزن چیست؟

             اگر خدا نخواسته به این ایمان ندارند . بحث و گفتگو با  ایشان عبث وبیهوده است. مهم تر آن است که در فکر اصلاح ایمان واعتقاد خویش باشند لیکن اینگونه افراد از این نکته غافلند که اگر مرد وزن به یک هدف و غرض آفریده می شد ند؟ دیگرنیازی نبود که از نظر جسمانی با هم متفاوت با هم متفاوت باشند ، نظام جسمانی مرد با نظام جسمانی زن متفاوت است ، مزاج مرد با مزاج زن فرق دارد، صلاحیت مرد با صلاحیت زن یکی نیست ، خداوند هر دو صنف را طوری  آفریده که در خلقت و نظام آن فرق اساسی نهاده است. لذا این گفته که میان مرد وزن فرقی وجود ندارد خلاف قانون فطرت است ، تمدن جدید این فرق اساسی وفطری را نادیده گرفته گرفته ودر نابود ساختن آن نهایت تلاش را نموده است تا جائیکه مرد وزن در گذاشتن و کوتاه نمودن موی سر وپوشیدن لباس و ... از یکدیگر تقلید می نمایند.1

           در قرآن مجید در مورد فلسفه پیدایش زن ومرد به دو مطلب اشاره شده که ما به صورت اختصار هر یک را مورد بررسی قرار  می دهیم.

فلسفه  اول سکون وآرامش مرد

خداوند یکی از فلسفه های پیدایش زن را چنین بیان می فرماید : وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»  از نشانه های قدرت خداوند آن است که از خودتان برایتان جفت هایی قرار داد تا بدان آرامش یابید و میان شما مودّت و رحمت قرار داد ، همانا در این پیدایش نشانه ها است برای قومی که فکر کنند.

1- اصلاحی خطبات ، مولانا محمد تقی عثمانی   2- سوره روم ، آیه 21

      باید دانست که زن برای مرد ومرد برای زن منشا آرامش است ، زیرا آرامش دل بواسطه ی همسر است ، دل مرد زمانی آرام می گیرد زنی عفیف وپاکدامن داشته باشد ودل زن زمانی سکون و اطمینان پیدا می کند که مردی نیک وصالح برایش میسر گردد .اگر زن ، زن باشد ومرد ، مرد باشد اضطراب خاطر بوجود نمی آید.

            قرآن کریم با توجه به نیاز های بشر به وجود همسر ، آن را در یک جمله خلاصه نموده فرمود : لتسکنوا الیها» تا اطمینان بیابید به سوی آن. از این آیه مفهوم می گردد که فلسفه پیدایش زن سکون و راحت قلب است ، در خانه ای که این نعمت بزرگ الهی وجود داشته باشد از نظر زندگی زناشویی کامیاب است و خانه ای که از این نعمت عظمی محروم باشد اگر تمام روی زمین در  اختیار وی باشد باز هم ناکام ونامراد است.

             از ابی نجیح رضی الله عنه روایت است که پیامبر گرامی صلی الله علیه وسلم فرمودند : « مسکین مسکین ، مسکین رجل لیست له امرأة . قیل یا رسول الله ، وإن کان غنیاً ذا مال؟ قال : وإن کان غنیاً من المال ».1

1- مجمع الزوائد ج4 ص 521

مسکین است ، مسکین است ، مسکین است ، مردی که همسری ندارد گر چه دارای ثروت زیادی باشد ، مسکین است ، مسکین است ، مسکین است ، زنی که شوهر نداشته باشد گر چه دارای مال فراوان باشد .

           نیز فرمودند :« الدُّنْیَا مَتَاع، وخَیْرُ مَتَاعِهَا المرْأةُ الصَّالحةُ»1 .دنیا کالائیست وبهترین کالای آن زن نیکوست .

فلسفه دوم ابقاء نسل

خداوند  ، یکی  دیگر از انعامات خویش و هدف از خلقت زن را چنین بیان می فرماید: « وَاَللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ وَحَفَدَةً وَرَزَقَکُمْ مِنْ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ » .2

               و خداوند از نفسهایتان برایتان جفت هایی قرار داد و از آن جفت ها برایتان اولاد ونبیره قرار داد و شما را از پاکیزگی ها رزق داد آیا کفار به باطل ایمان می آورند و به نعمت های خداوند کفر می ورزند؟

1-رواه مسلم ، ریاض الصالحین باب الوصیة بالنساء 2- سوره نحل آیه72

       از حضرت انس رضی الله عنه روایت است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم به همسر داری وتشکیل خانواده دستور می داد واز ازدواج نکردن شدیدا نهی نموده می فرمود : « تَزَوَّجُوا الْوَلُودَ الوَدُودَ؛ فَإنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الأمَمَ یَوْمَ الْقِیَامةِ ».1 با زنان بسیار بچه دار شوندهوبسیار دودستدار و محبوب ازدواج نمائید زیرا من د فزونی عدد به شما بر انبیاء در روز قیامت افتحار می نمایم.

<!--[if !supportLists]-->1-                      مجمع الزوائد ج4 ص 258<!--[endif]-->

              پس هدف اصلی از پیدایش زن دو چیز است 1- مرد بدان آرامش خاطر یابد ، 2- نسل انسان باقی بماند ، گویا زن کارخانه ی بزرگ انسان سازی است ، کارخانه هر اندازه برنامه ی کاری اش مرتب تر باشد به همان اندازه کالاهای مرغوب تری به جهان عرضه می کند ، زن نیز هر چند پاکدامن تر باشد و به وظایفش بهتر عمل نماید انسان های پاک تر وبر جسته تری به جامعه تحویل می دهد .

فلسفه ازدواج

           دانستیم که وجود زن جهت آسایش و آرامش مرد ، و همچنین برای بقاء نسل بشر امریست لازم ، البته از این نکته نباید غافل باشیم که این اطمینان و توالد و تناسل در صورتی میسر است که ، تعلق و

رابطه ی مرد و زن با نکاح شرعی و و ازدواج دائم باشد و حجاب شرعی در محیط خانواده حاکم باشد ،  در ممالکی که انسان ها بر خلاف قوانین اسلامی روش های حرام وناجایز را ترویج داده اند اگر کاملا بررسی کنیم می بینیم که در زندگی آن ها سکون و راحت قلبی وجود ندارد . در زندگی زناشوئی این نیز لازم است که طرفین حقوق همدیگر را مراعات نمایند ، وگر نه بر اثر بروز اختلافات ، سکون واطمینان خاطر از خانواده ها برچیده خواهد شد و تنفر وانزجار جای آن را خواهد گرفت که سر انجام طلاق و جدائی را به دنبال دارد ، و تنها حجاب اسلامی است که احساسات و عواطف زوجین را به خودشان منحصر می سازد و دوستی والفت ، صفا وصمیمیت را به ارمغان می آورد.

         یکی دیگر از انعامات خداوندی این است که  این حقوق تنها حیثیت شرعی و قانونی بودن را ندارد ، بلکه خداوند آن ها  طبعی و وجدانی قرار داده است ، چنانکه بین مادر وپدر  و فرزند آن چنان محبتی فطری موجود است که مادر  وپدر ، فرزند  خویش را از جانشان بیشتر محافظت می نمایند و در قلوب اولاد نیز همان محبت والفت به امانت نهاده شده است ، این ارشاد خداوندی که می فرماید : « وَجَعَلَ بینکم مودة ورحمة» به همین مطلب اشاره دارد ، یعنی ، تعلق زوجین با همدیگر فقط  قانونی وشرعی نیست بلکه قلوب  شان نیز با محبت و رحمت با یکدیگر وابسته است.

            ود ومحبت ، یعنی دوستی و حاصل آن محبت والفت است در اینجا خداوند دو کلمه را اختیار فرمود: 1- مودت ، 2- رحمت ، غالبا مودت به جوانی تعلق دارد چون این زمانی است که خواهشات طرفین را بر محبت والفت مجبور خواهند کرد ، و زمان پیری که این شوق و علاقه نابود می گردد ، طبیعتا رحمت و ترحم جای آن را خواهد گرفت .1

دستور ازدواج

                 تاخیر ازدواج کار مشروعی نیست و خداوند یکی از راه های مبارزه با فحشاء را ازدواج دانسته و با صراحت تمام به آن دستور می دهد چنانکه می فرماید : وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ2 مرد بی همسر و زن بی شوهر را به نکاح بدهید ونیز از غلامان وکنیزان آن هایی را که نیکوکارند ، اگر فقیر باشند خداوند از فضل خویش آنان را غنی می گرداند ، خداوند  رحمتش وسیع و  نسبت به آینده دانا است . هرگاه پسران و

1- معارف القرآن ج6 ص 736   2- سوره نور 32

  دختران جوان قبل از ازدواج با همدیگر تماس وبرخورد داشته باشند قوه ی شهوانی ، آنان را وادار می کند تا با هم پیمان دوستی ببندند وبه هر طریق ممکن غریزه ی شهوانی خویش را ارضاء نمایند .خداوند جهت  رهایی از این مرض مهلک ونجات خانواده  و جامعه از این هلاکت آن ها را به ازدواج دستور می دهد ومی فرماید : اگر کسی پیش شما پیغام دامادی فرستاد چنین تصور ننمائید که این شخص فقیر ونادار است زیرا خداوند قادر است که آنان را از فضل خویش توانگر بگرداند.

           پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم نیز به نوبه ی خود بر این امر تاکید نموده می فرماید :

« إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضوْنَ دِینَهُ وخُلُقَهُ فَزوِّجُوهُ ، إلاَّ تَفْعَلُوا تَکُنْ فِتْنَة فِی الأَرْضِ».1زمانی که شخصی پیش شما آمد که دین واخلاقش مورد رضایت شما بود او را داماد کنید اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین بر پا می گردد . از این حدیث چنین بر می آید که تاخیر در ازدواج به هر علتی که باشد نقش بزرگی در مفاسد اجتماعی دارد و تنها راه مبارزه با آن ازدواج می باشد. کسانی که از این دستور سر پیچی می کنند ، باید منتظر فساد در خانواده خویش باشند.

1- تفسیر کبیر ج23 ص211

 

فلسفه حجاب

             برای اینکه کانون گرم خانواده ، ومحبت زوجین باقی بماند و اختلاف ونفرت آن را به سردی نکشاند خداوند قید وبنده ا و محدودیت هایی را برای هر یک از مردان وزنان مقرر فرمود تا با رعایت نمودن آن زندگی راحت وخوشی را بگذرانند.

            فلسفه حجاب چیز مکتوم وپنهانی نیست زیرا : بی حجابی زنان که طبعا پیامدهایی همچون آرایش ، ناز وکرشمه وامثال آن را همراه دارد  و آمارهای قطعی و مستند نیز نشان می دهد که با افزایش بی حجابی در جهان طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشوئی در دنیا به طور مداوم بالا رفته چرا که « هر چه دیده بیند دل کند یاد» و هر چه دل ، یعنی ، هوس های سرکش بخواهد به هر قیمتی باشد به دنبال آن می رود وبه این ترتیب هر روز دل به دلبری می بندد وبا دیگری وداع می گوید.

            گسترش دامنه ی فحشاء وافزایش فرزندان نامشروع از دردناکترین پیامد های بی حجابی است که نیازی به ارقام وآمار ندارد و دلائل آن در جوامع غربی آن قدر نمایان است که حاجی به بیان ندارد.

مسئله ابتذال زن و سقوط شخصیت او در این میان نیز حایز اهمیت فراوان است . هنگامی که جامع زن را با  اندام تحریک آمیزش بخواهد طبیعی است که روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خود نمایی افزونتر از او دارد . در جامعه ای که تنها افتخار زن ، جوانی زیبائی و خودنمائی اش شده  وبه این ترتیب مبدل به وسیله ای برای اشباع هوسهای سرکش یک مشت آلوده و انسان دیو صفت می گردد . در چنین جامعه ای با ویژگی های اخلاقی اش ، زن چگونه می تواند آگاهی و دانایی اش را جلوه گر نماید؟ و حایز مقام والای خویش گردد ؟1

<!--[if !supportLists]-->1-     تفسیر نمونه ج 14 ص 443<!--[endif]-->

ترتیب برنامه ی حجاب

      در اینجا به اصل مطلب که همان حجاب وعفت بانوان می باشد می رسیم . حجاب همچون برخی از احکام دیگر به تدریج نازل گشت ، در ابتدا خداوند مرد و زن اجنبی را را از گفتگوی رو در رو  

نهی فرمود . و زن همچون گذشته از خانه بیرون می رفت و هیچ مانعی هم نبود بعد از آن آیه فرود آمد که مرد وزن زمانیکه در راهی برخود می کنند نباید به همدیگر نگاه کنند بلکه چشمهایشان را پائین بیندازند ، و زنان به پنهان ساختن زیور آلات امر شده اند ، بعد از آن دستور رسید که زنان هنگام خروج از منازل با چادر بزرگ وسیاه از سر تا قدم ، حتی چهره را هم بپوشاند تا از نگاه های تند وشهوت انگیز انسان های شیطان صفت محفوظ بمانند ، سرانجام دستور خانه نشینی صادر شد که شما زنان در خانه هایتان بمانید و بدون ضرورت خارج نگردید.

واژه ی حجاب در قرآن

              حجاب در لغت به معنی حائل شدن ، پوشاندن و مانع شدن و در اصطلاح حجاب همان پوشش مخصوص زنهاست. در قرآن مجید در هفت آیه واژه حجاب به کار رفته به شرح ذیل اند :

<!--[if !supportLists]-->1-وَ بَیْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ»1 . میان بهشت و دوزح حجابیست و بر اعراف مردانی قرار دارند که هر یک از بهشتیان ودوزخیان را به قیافه هایشان می شناسند.<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->1-      سوره اعراف آیه 46<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->2- وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً»1 و چون قرآن بخوانی میان تو و آنانکه آخرت را باور ندارند پرده ای که ساتر باشد قرار می دهیم.<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->3- فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِم حِجَاباً فَأَرْسَلْنَآ إِلَیْهَآ رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً ».2 پس یک جانب ایشان پرده ای قرار گرفت سپس روح خود ( جبرائیل) را به سوی او فرستادیم آنگاه به شکل انسانی کامل و درست اندام در مقابل بی بی مریم ظاهر شد.<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->4- وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»3 چون طلب کنید از همسران پیامبر صلی الله علیه وسلم چیزی را بطلبید آن را از پشت پرده.<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->5- فَقَالَ إِنِّى أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِى حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ».4 گفت همانا من دوست داشتم این اسب ها را از قبیل رغبت به مال اعراض کنان از ذکر پروردگار خود تا آنکه آفتاب در پرده پنهان شد.<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->1-                 سوره بنی اسرائیل آیه 45  2- مریم آیه 17 3- احزاب آیه 53  4- ص آیه 32<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->6- «وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَفِی آذانِنا وَقْرٌ وَمِنْ بَیْنِنا وَبَیْنِکَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ».1گفتند دل های ما در پرده است از آنچه ما را به سوی آن می خوانی و در گوش های ما گرانی است و میان ما و تو حجابی است پس عمل کن البته ما هم عمل کننده ایم.<!--[endif]-->

<!--[if !supportLists]-->7-    «وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا»2<!--[endif]-->

ممکن نیست برای هیچ بشری که خداوند با وی کلام کند مگر به صورت فرستادن وحی برآن ، یا از پس پرده با وی سخن گوید و یا اینکه فرشته ای بفرستد و با او صحبت کند.

          در تمام این آیات حجاب به معنی پرده ، مانع و پنهان شدن آمده  ، خصوصا آیه شماره 4 که به آیه حجاب نام گذاری شده است.

1- فصلت آیه 5      2- شوری آیه 51

 

 


| چهارشنبه 91/12/9 | | 8:36 عصر | | |

حیا


 
حیا یکی از مهم ترین صفات نفسانی است که تأثیر فراوانی بر حوزه های مختلف زندگی اخلاقی ما دارد. نقش بارز این تأثیر، بازدارندگی است.

«حیا» در لغت به مفهوم شرمساری و خجالت است که در مقابل آن «وقاحت» و بی شرمی قرار دارد. در فرهنگ عالمان اخلاق، حیا نوعی انفعال و انقباض نفسانی است که موجب خودداری از انجام امور ناپسند در انسان می گردد و منشأ آن ترس از سرزنش دیگران است.

شایان ذکر است که اگرچه چهره بارز و جوهره حیا، بازدارندگی از ارتکاب اعمال زشت است، قهراً این بازدارندگی، انجام اعمال نیک را در پی خواهد داشت. همچنین یادآور می شود که حیا در حوزه های مختلفی مطرح است که بحث از آنها در جای خود صورت می گیردو در این جا تنها مباحث عام و کلی مربوط به حیا مطرح می شود.

الف) ارزش حیا: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ حیا را زینت آدمی شمرده و فرموده است: «بی شرمی با هیچ چیز همراه نشد مگر این که آن را زشت گردانید. و حیا با هیچ چیز همراه نگشت، مگر این که آن را آراست.» امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هر که پوشش شرم گزیند کس عیب او نبیند» و در بیانی دیگر می فرماید: «حیا پیشه کن که حیا نشانه نجابت است»امام صادق ـ علیه السّلام ـ جایگاه حیا را در رأس مکارم اخلاقی دانسته می فرماید:

مکارم اخلاق یکی بسته به دیگری است، خداوند آنها را به هر که خود خواهد، دهد. ممکن است در مرد باشد و در فرزندش نباشد، در بنده باشد و در مولای اونباشد، (آنها عبارتند از:) راستگویی،صداقت با مردم، بخشیدن به مسکین، جبران کردن خوبی ها، امانتداری، صله رحم، دوستی و مهربانی باهمسایه و یار، میهمان نوازی و در رأس همه حیا.

امام علی ـ علیه السّلام ـ در باب نقش کلیدی حیا فرمود: «حیا وسیله رسیدن به هر زیبایی و نیکی است.» اهمیت حیا در حدّی است که امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.» از سیره رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ گزارش شده است که هر گاه با مردم صحبت می کرد، عرقِ شرم بر پیشانی داشت و هیچ گاه به آنان خیره نمی شد.

گاهی شرمساری ماهیتی منفی می یابد و آن در صورتی است که منشأ آن حماقت، جهالت و ضعف نفس باشد. این نوع شرم و حیا در اخلاق اسلامی به شدت مورد نکوهش قرار گرفته و فضیلت اخلاقی به شمار نیامده است، بلکه مانع رشد و تعالی انسان و موجب عقب ماندگی او در زمینه های مختلف می گردد. در روایات از این نوع شرم، به حیای حماقت و جهل و حیای ضعف یاد شده است.

ب)‌ اسباب و موانع حیا: برخیاز اموری که در روایات به عنوان اسباب حیا مطرح شده است، به قرار زیر است:

اسباب حیا:

1 . عقل: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ راهب مسیحی (شمعون بن لاوی بن یهودا) که از او در باره ماهیت و آثار عقل پرسیده بود، فرمود:

عقل موجب پیدایش حلم است و از حلم، علم و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، خویشتن داری، و از خویشتن داری، حیا، و از حیا، وقار، و از وقار، مداومت بر عمل خیر و تنفّر از شرّ، و از تنفّر از شر، اطاعت نصیحت گوی، حاصل می گردد.

2 . ایمان: امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.» موانع حیا:

همچنین در روایات، اموری به عنوان موانع حیا و یا به عبارت دیگر علل بی حیایی یا کمی حیا معرفی شده اند که مهم ترین آنها به شرح زیر است:

یک. از میان برداشتن پرده ها و حریم ها: از امام کاظم ـ علیه السّلام ـ به یاران خود توصیه می فرمود:

پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت برمدار، و مقداری از آن باقی گذار؛ زیرا برداشتن آن، برداشتن حیا است.

دو. دست نیاز به سوی مردم دراز کردن: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «دست نیاز به سوی مردم دراز کردن، عزت را سلب می کند و حیا را می برد.»

سه. زیاد سخن گفتن: امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود:

هر که پرگفت، راه خطا بسیار پوید، وآنکه بسیار خطا کرد شرم او اندک شود، و آنکه شرم او اندک شود، پارسایی او کم گردد، و آنکه پارسایی اش اندک گردد، دلش بمیرد.

چهار.شراب خواری: به امام رضا ـ علیه السّلام ـ منسوب است که در شرح علت تحریم خمر فرمود: «خداوند تعالی شراب را حرام فرمود؛ زیرا شرابْ تباهی می‌آورد، عقل ها را در شناخت حقایق باطل می کند و شرم و حیا را از چهره فرد می زداید.»

د) آثار حیا: در روایات، آثار فراوانی اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی و نفسانی و رفتاری برای حیا بیان شده است که برخی از آنها به شرح زیر است.

1 . محبت خداوند: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «خداوند، انسان با شرم و حیا و پاکدامن را دوست دارد و از بی شرمی گدای سِمِج نفرت دارد.»

2 . عفت و پاکدامنی: امام علی ـ علیه السّلام ـ می فرماید: «ثمره حیا، عفت و پاکدامنی است.» 3 . پاک شدن گناهان: امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در این باره فرمود:

چهار چیز است که هر کس را باشد اسلامش کامل و گناهش پاک گردد و پروردگار خود را ملاقات می کند، در حالی که خداوند ـ عزّوجلّ ـ‌ از او خشنود است: هر کس به آنچه به نفع مردم بر خویشتن قرار داده برای خدا انجام دهد و زبانش با مردم راست باشد و از هر چه نزد خدا و نزد مردم زشت است، شرم کند و با خانواده خود خوشرفتار باشد.

4 . رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شرح پاره ای از آثار شرم و حیا فرمود:

اما آنچه از حیا نشأت می گیرد: نرمش، مهربانی، در نظر داشتن خدا در آشکار و نهان، سلامت، دوری کردن از بدی، خوشرویی، گذشت و بخشندگی، پیروزی و خوشنامی در میان مردم است. اینها فوایدی است که خردمند از حیا می برد.

در متون اخلاقی اسلام پیامدهای بسیاری برای «وقاحت» و بی شرمی بیان شده است که به دلیل اختصار تنها به بیان یک روایت در این باب اکتفا می شود:

امام صادق ـ علیه السّلام ـ به شاگرد خود «مفضّل» می فرماید:

ای مفضّل، اگر حیا نبود انسان هیچ گاه میهمان نمی پذیرفت، به وعده وفا نمی کرد، نیازها(ی مردم) را برآورده نمی ساخت، از نیکی ها برحذر بود و بدی ها را مرتکب می شد. بسیاری از امور لازم و واجب نیز برای حیا انجام می شود. بسیاری از مردم، اگر حیا نمی کردند و شرمگین نمی شدند، حقوق والدین را رعایت نمی نمودند، هیچ صله رحمی نمی کردند، هیچ امانتی را به درستی بازپس نمی دادند و از فحشا برحذر نبودند.

د) موارد حیا: گفته شد که حیا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراین اوّلاً، در متون اخلاق اسلامی خداوند و ناظران و نمایندگان او، حقیقت الهی و انسانی فرد و دیگران، به عنوان ناظرانی که باید از آنها شرم و حیا ورزید مطرح شده اند. ثانیاً، قلمرو حیا امور زشت و ناپسند است و شرمساری در انجام نیکی ها هیچ گاه پسندیده نیست. ولی این حدّ و مرز در بسیاری از موارد از سوی مردم رعایت نمی گردد. منشأ این امر آگاهی جهالت و گاهی بی مبالاتی است. در بسیاری از روایات حیاورزی در برخی موارد ممنوع شده است. به نظر می رسد که با وجود ضابطه پیش گفته در مفهوم حیا، این تأکید به دلیل آن است که انسان نسبت به این موارد نوعی شبهه علمی دارد و تا حدودی توجیهاتی، جهت تأیید حیاورزی در آن موارد برای خود دست و پا می کند، در حالی که تصورات او باطل است. برخی از موارد و مواقعی که جای حیا ورزیدن نیست، بدین قرارند:

1 . حیا ورزیدن از گفتار، کردار و درخواست حق؛ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «هیچ عملی را از روی ریا و خودنمایی انجام مده و از سر حیا و شرم آن را رها نکن.»

2 . حیا ورزیدن از تحصیل علم؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی شرم نکند از آموختنِ آنچه نمی داند.»

3 . حیا ورزیدن از تحصیل درآمد حلال؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی که از طلب مال حلال حیا نکند، هزینه هایش سبک شو و خداوند خانواده اش را از نعمت خویش بهره مند گرداند.»

4 . حیا ورزیدن از خدمت به مهمان؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است که نباید از آن شرم کرد: از جمله خدمت کردن به مهمان.»

5 .حیاورزیدن از احترام گذاشتن به دیگران؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «سه چیز است که نباید از آنها شرم کرد: از جمله برخاستن از جای خود برای پدر و معلم.» مطالعه درباره مفهوم «حیا» در آیات و روایات نشان می دهد که منشأ پیدایش این حالت، درک حضور در محضر ناظری آگاه، محترم و گرانمایه است. این مفهوم را در خلال آنچه در کتاب و سنت در باب حیا آمده است، به وضوح می توان مشاهده کرد.این مفهوم، قدر مشترک میان همه انواع حیا است. بنابراین حیا دارای سه رکن اصلی است: فاعل، ناظر و فعل. فاعل، در حیا شخصی است برخوردارِ از کرامت و بزرگواری نفسانی. ناظر در حیا شخصی است که مقام و منزلت او در چشم فاعل عظیم و شایسته احترام باشد، و فعلی که رکن سوم برای تحقق حیا است، فعل ناپسند و زشت است. در نتیجه در تفاوت میان «حیا» با «خوف» و «تقوا» می توان گفت که محور بازدارندگی در حیا، ادراک حضور ناظر محترم و بلند مرتبه و حفظ حرمت و حریم او است؛ حال آنکه محور بازدارندگی در خوف و تقوا، درک قدرت خداوند و ترس از مجازات او است.

 


6 . شرم از اعتراف به ندانستن؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اگر از کسی سؤالی کردند و نمی داند، شرم نکند از این که بگوید: نمی دانم.»


7 . شرم از درخواست از خداوند؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «هیچ چیز در نزد خداوند محبوب تر از آن نیست که از او چیزی درخواست شود، پس هیچ یک از شما نباید شرم کند از این که از رحمت خداوند درخواست کند؛ اگرچه (خواسته او) یک بند کفش باشد

8 . شرم از بخشش اندک؛ امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «از بخشش اندک شرم مدار که محروم کردن از آن کمتر است.»

9 . شرم از خدمت به خانواده؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ مردی از اهل مدینه را دید که چیزی برای خانواده اش خریده و با خود می برد، آن مرد چون امام را دید خجالت کشید. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «این را خودت خریده و برای خانواده ات می بری؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدینه نبودند (که سرزنش و خرده گیری کنند) من هم دوست داشتم، برای خانواده ام چیزی بخرم و خودم ببرم.»

 


| چهارشنبه 91/11/25 | | 7:17 عصر | | |

حجـــابِ دختــرِ مسلمان

 

 

زن مسلمان مکلف است که بدن خود را با لباس وحجاب بپوشاند و اینکه لباس  وحجاب مسلمان چگونه باشد؟ و اسلام چه شرایطی را برای نوع لباس و حجاب  زن مسلمان وضع کرده است؟

در لباس اسلامی رعایت و در نظر داشت چند امر، شرط ضروری است:

1- لباس،حجاب و پوشش بایستی همه بدن و پیکره زن را بپوشاند، طوریکه خداوند متعال میفرماید: یدنین علیهن جلابیبهن.

و جلباب همان چادر فراخی است که تمام بدن را مستور نماید، همچنان واژه «الادنا» که «یدنین» بر گرفته از آن است به معنای گذاردن می آید، پس فشرده کیفیت حجاب اسلامی که این آیت افاده می کند همانا مستور کردن همه بدن است.

2- حجاب رقیق و نازک نباشد، چون غرض از پوشیدن حجاب و لباس همانا ستر بدن است و حجابی که نازک و رقیق باشد و بدن را مستور نسازد، آنرا در حقیقت لباس وحجاب گفته نمیتوانیم. بهره جستن از آن گونه حجاب و لباس لزوم رعایت حجاب و لباس شرعی، بجا نمی گردد، زیرا پوشیدن این گونه حجاب و لباس مانع نمایان شدن بدن و دیدن آن قرار نمی گیرد.

حضرت عایشه رضی الله عنها میفرماید: روزی اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنه به محضر مبارک رسول الله صلی الله علیه و سلم آمد و لباس رقیق و نازک به تن داشت، پیغمبر خدا، از وی رو گرفتند و فرمودند که این لباس تان را عوض کنید (لباس نازک را نپوشید).

3- حجاب ولباس باید خودش زیبا و دارای رنگهای و نگار های جذاب و قشنگ نباشد که توجه را بسوی خود جلب نماید، طوری که این مطلب از لا به لای آیت: و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها…

یعنی زنان آشکار نگردانند زینت خود را جز آنچه که آشکار است از ایشان.

مفهوم میگردد و معنای «الا ما ظهر منها» اینست که بدون قصد و بی دخالت اراده انسان، اندامی ظاهر و نمایان گردد، نه اینکه آنرا خود انسان ظاهر نماید.

پس هنگامی که نفس حجاب زیبا باشد، آن اصلا حجاب گفته نمیشود، پوشیدن آن گونه حجاب جایز نیست، چون حجاب آنست که مانع ظهور زینت در حضور مردان بیگانه شود و این حجاب و لباس زیبا قشنک، خودش نمایانگر زینت و افزایش بخش آن قرار می گیرد.

4- حجاب ولباس بایستی فراخ و گشاده باشد. یعنی بگونه یی باشد که عورت و اندامها را برجسته جلوه ندهد و اندامهای شهوت برانگیز را نمایان نسازد.

در صحیح مسلم حدیثی از پیغمبر خدا صلی الله علیه و سلم روایت شده که میفرماید: صنفان من اهل النار لم ار هما: قوم معهم سباط کأذناب البقر یضربون بها الناس، و نساء کاسیات عاریات، ممیلات، مائلات، رؤسهن کاسنمة البخت المائلة، لا ید خلن الجنة و لا یجدن ریحها، و ان ریحها لیوجد من مسیرة خمس مائة عام.

دو نوع اهل دوزخ اند که آنها را ندیده ام ، گروهی که همراه شان تازیانه های مانند دم های گاو است و بوسیلهء آن مردم را می زنند. و زنانی اند در ظاهر پوشیده، اما در حقیقت برهنه یا نیمه برهنه که خود منحرف بوده و دیگران را نیز منحرف می سازند، سرهایشان مانند کوهان شتر تمایل یافته است که نه به بهشت داخل می گردند و نه بوی آن را در می یابند، در حالیکه بوی آن از مسیر (اینقدر،اینقدر) درک کرده می شود. در روایتی آمده است که بوی آن از مسافت پنحصد سال دور درک کرده می شود.

5- حجاب عطر آگین نباشد، چونکه معطر بودن لباس زن، شهوت و غریزه جنسی مردان را تحریک من کند. بدین خاطر است که پیغمبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: کل عین نظرت زانیة و ان المرأة اذا استعطرت فمرت بالمجلس فهی کذا و کذا، یعنی زانیة.

یعنی هر چشم که نگاه به سوی زن نا محرم افگند زنا می کند، و آنگاه که زن خود را عطر آگین کرده از مجلسی عبور نماید، پس آن زن زنا کار است.

و در روایت دیگر آمده است: ان المرأة اذا استعطرت فمرت علی القوم لیجدوا ریحها فهی زانیة.

براستی وقتی که زن خویشتن را معطر سازد و از میان مردم می گذرد، تا آنکه آنها، بوی زیبایی وی را در یابند، آن زن زانی است.

حضرت موسی بن یسار روایت می کند: روزی، زنی از کنار حضرت ابوهریره رضی الله عنه می گذشت، و بوی عطر آن به مشام حضرت ابوهریره رسید، آن صحابه گرامی قدر، برایش گفت: کجا قصد رفتن را داری؟

زن جواب داد: ارادهء رفتن به مسجد را دارم، ابوهریره رضی الله عنه برایش گفت: آیا خود را معطر ساخته ای؟

زن جواب داد؟ بلی

بعدا حضرت ابوهریره فرمود: به خانه خود بر گرد و در آنجا غسل کن، زیرا من از پیغمبر صلی الله علیه وسلم شنیده ام که فرموده اند: لا یقبل الله من امرأة صلوة خرجت إلی المسجد و ریحها تعصف، حتی یرجع و تغسل.

هرگز خداوند نماز زنی را نمی پذیرد که به مسجد برود و باد خوشبویی آن به مشام وزد، تا آنکه به خانه خود مراجعه نماید و غسل کند.

6- شرط آخری پوشش و لباس اسلامی اینست که آن پوشش زن را مشابه و همگون به مردان، یا آنچه که مردان می پوشند نسازد. حضرت ابوهریره رضی الله عنه میفرماید: لعن النبی صلی الله علیه و سلم الرجل یلبس لبسة المرأة و المرأة تلبس الرجل. پیغمبر صلی الله علیه وسلم مردی را که لباس زن پوشد، و زنی را که لباس مرد پوشد، لعنت گفته اند.

در حدیث دیگری آمده است: لعن الله المخنثین من الرجال و المترجلات من النساء یعنی خداوند مردانی که خویشتن را شبیه زنان، و زنانی که خود را شبیه مردان میسازند، لعنت گفته است. یعنی زنان خویشتن را در لباس و طرز استعمال آن به مردان مشابه و همسان سازند به گونه یی که زنان امروز بیشتر به این عمل مبتلا اند و آن را تمدن و یا مدل روز می انگارند.

بناء لباس و حجابی که دارای این شروط نباشد در واقع برای آن واژه لباس و حجاب اسلامی بکاربرده نمی شود و فریضه سترعورت توسط آن ادا نمی گردد.

 


| شنبه 91/11/14 | | 7:58 عصر | | |

به ما طعنه ی بی احساسی میزنی؟؟

مایی که تو نهایت مستی با عشق روزامونو شب میکنیم؟؟ چون مثل تو نیستیم و دنبال دخترا راه نمیفتیم؟؟

یاکه مثل تو نیستیم وعروسک نمیشیم که بریم بیرون؟؟ این یعنی ما بی احساسیم؟؟

یا تو بی احساسی که؛

_ شکوندن قلب امام زمان براتون اهمیتی نداره...؟

_ ناراحتی خدا براتون مهم نیست...؟

_ بی غیرتی و خواهرت یا همسرت هر مدلی با هر عشوه ای که رفتن بیرون انگار نه انگار!!!

تازه درستش میکنی همه ببینن بگن واس منه.


بی احساسی یعنی نفهمیدن اینکه ، دست خانومت تو دستای چند نفر دیگه هم میره...

بی احساسی یعنی اینکه بدونی ، شوهرت چقدر مهربون به خانومای همکارش نگاه میکنه و بهشون دست میده....

بی احساسی میدونی یعنی چی؟؟؟


"""""یعنی.... شاید همیچوقت نفهمی من چی میخوام بگم"""""

 

ولی گوش کن؛

این یعنی نهایت احساس.....


_ دخترای ما تو اوج گرمای تابستون چادر از سرشون کنار نمیره ، تو زمستون چادر از سرشون کنار نمیره....

_ پسرای ما سرشون رو پایینمی گیرن تا نگاهشون هم به دخترای....نیفته....

*تا حالا از خودت پرسیدی واسه چی خودشونو آزارمیدن؟؟چرا از لذت ها دورن؟؟؟؟ نه... توحتی به خودت زحمت ندادی انگیزه ماهارو بفهمی.....

بخاطر با احساسی!!بخاطر عشقه.


پوستر های حجاب و عفاف چادر اسلامی


فک کردی از دخترای ما بپرسی چرا چادر ، چی میگن؟؟؟

میگن بزور مامان،بابا یا.... میگه چون امام زمانم امر کرده!

((((این حرف آدمو میکشه بخدا...آدم میسوزه آتیش میگیره از این همه عشق...)))) ....


"های پسرا...شما چرا سراتون پایینه؟چرا بالا نمیگیرین؟ شما که گناه نمیکنین ، دخترا باید مراعات کنن!!! جوابش چیه؟؟

_ نه... دوست ندارم به همچین بی حیاهایی نگاه کنم((چشم و دل پاکیو میبینی؟؟))


_ نکنه مادرم فاطمه زهرا"س" ازم گله کنه....

تو چی می فهمی که اینا از دنیا بریدن و اینا کسایین که از جونشون گذشتن و عطش شهادت توشون بیداد میکنه؟؟

هان؟؟

تو چی می فهمی که اینا از لذت های کثیف گذشتن و لذتشون همون عشق شهادت تو کربلاییه که امام زمان بیان؟؟

بفهم ما کی هستیم...!

فک نکن هر حرفی که میزنی کسی چیزی بهت نمیگه...

ما به احساسمون به عشقمون پایبندیم جلوت وایستادیم...

شعار نمیدیم هر چی که میگین پاش وایمیستیم گرفتی حرفمو؟؟؟

 


| چهارشنبه 91/11/11 | | 7:20 عصر | | |

رعایت حجاب همانند سایر واجبات یک تکلیف است

همچنان که انجام واجباتی نظیر نماز و روزه و... بر هر مسلمانی واجبه ، رعایت حجاب هم با واجبات دیگر فرقی ندارد.

هر شخصی پس از پذیرفتن اسلام باید به اصول ، فروع و تکالیف آن عمل کرده و به آن پایبند باشه. به تعبیر دیگه اقتضای ایمان آوردن به اسلام مقید بودن به انجام واجبات و ترک محرمات است. حجاب هم یکی از دستورهای دینی است که خانوم ها موظف به رعایت آن بوده و بی توجهی به آن مستوجب عقاب الهی می گردد.

همچنین آقایان لازم است لباس مناسبی که منافات با شئونات اسلامی و انسانی نداشته باشد را انتخاب نمایند

در یک جامعه اسلامی بد حجابی یا بی حجابی یک ناهنجاری شناخته میشه، حتی یک غیر مسلمان که در مملکت اسلامی سکونت دارد بایستی شئونات جامعه اسلامی رو حفظ کند.

 


| دوشنبه 91/10/25 | | 12:13 عصر | | |
   1   2      >
درباره وب


دانشجوی کارشناسی ارشدمشاوره
کلام شهیدان

سایر امکانات



بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 80513